دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

با سرباز ولایت در مکتب سلیمانی (245)

پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۱۸ ب.ظ

 بسم الله الرحمن الرحیم

فرازی از زندگینامه خودنوشت بزرگمرد تاریخ معاصر قاسم سلیمانی:

✍️با پای برهنه یا با کفش‌های لاستیکی که مادرم از پیله‌ورهای دوره‌گرد با دادن مقداری کُرک یا پشم می‌خرید، مثل جوجه اردکی دنبال او می‌رفتم. در روز چند بار زمین می‌خوردم یا خار در پاها و دست‌هایم فرو می‌رفت. پیوسته از سرپنجه‌های پایم خون می‌چکید و مادر آرام آرام با سوزن خیاطی خارها را از پایم درمی‌آورد و با اُشتُرَک محل زخم‌ها را مرهم می‌گذاشت.

📚صفحه 23 کتاب "از چیزی نمی‌ترسیدم"

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۲۵
داود احمدپور

نظرات  (۲)

۲۵ دی ۹۹ ، ۲۰:۲۵ هونیا موتور

التماس دعا

۲۵ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۰ اسید سیتریک

برای ما هم دعا کنید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی