دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی
آخرین مطالب

حکایت زیبا (231)

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ب.ظ

 #ابلیس_و_نوح_نبی

وقتی که نوح نبی علیه السلام قوم خود را نفرین کرد و هلاکت آنها را از خدا خواست و طوفان همه را در هم کوبید، ابلیس نزد او آمد و گفت: تو حقی برگردن من داری که من می خواهم آن را تلافی کنم!!!
حضرت نوح در تعجب کرد و گفت: بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم ، چه حقی؟ ابلیس ملعون گفت همان نفرینی که درباره قومت کردی و آنها را غرق نمودی و احدی باقی نماند که من او را گمراه سازم ، من تا مدتی راحتم ، تا زمانی که نسلی دیگر بپاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم

حضرت نوح نبی علیه السلام با این که حداکثر کوشش را برای هدایت قومش کرده بود، با این حال ناراحت شد و به ابلیس فرمود: حالا چگونه می خواهی این حق را جبران کنی؟
ابلیس گفت: در سه موقع به یاد من باش! که من نزدیکترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:
هنگامی که خشم تو را فرا می گیرد به یاد من باش! هنگامی که میان دو نفر قضاوت می کنی به یاد من باش! و هنگامی که با زن بیگانه تنها هستی و هیچکس در آنجا نیست باز به یاد من باش!
بحارالانوار، ج۱۱، صفحات ۲۸۸ و۲۹۳
┈┈┈┈┈┈┈┈┈

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی