دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا (212)

پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۵۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سرآغاز خرافات...

خیلی قشنگہ👌

در معبدی گربه ای زندگی می کرد که هنگام عبادت راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد. بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.
این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد. سال ها بعد استاد بزرگ درگذشت.گربه هم مرد.راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام عبادت به درخت ببندند تا اصول عبادت را درست به جا آورده باشند. سال ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت درباره ی اهمیت بستن گربه هنگام عبادت!!
بسیاری از باورهای ما اینگونه به اصل و قانون تبدیل می شوند.
اگر نتوانی روی زمین بهشت را پیدا کنی ، در آسمانها نیز نمی توانی آن را بیابی …
خانه خدا همین نزدیکی است و تنها اثاث آن مهربانی است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۲۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی