کلام حق (22)
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن و مهجوریت آن (2)
یکى از فضلاى خودمان که به عتبات در عراق مشرّف شده بود مى گفت :
خدمت آیت اللَّه خویى (رحمة اللَّه تعالى علیه ) رسیدم، به ایشان گفتم: چرا شما درس تفسیرى که سابقاً داشتید ترک کردید؟
ایشان گفتند: موانع و مشکلاتى هست در درس تفسیر.
گفت : من به ایشان گفتم: علامه طباطبایى در قم که به این کار ادامه دادند و بیشتر وقت خودشان را صرف این کار کردند چطور شد؟
ایشان گفتند: آقاى طباطبایى «تضحیه» کرده اند؛ یعنى آقاى طباطبایى خودشان را _قربانى کردند،
از نظر شخصیت اجتماعى ساقط شدند، و راست گفتند.
عجیب است که در حساسترین نقاط دینى ما اگر کسى عمر خود را صرف قرآن بکند،
به هزار سختى و مشکل دچار مى شود؛
از نان، از زندگى، از شخصیت، از احترام، از همه چیز مىافتد
و اما اگر عمر خود را صرف کتابهایى از قبیل کفایه بکند صاحب همه چیز مى شود.
در نتیجه هزارها نفر پیدا مى شوند که کفایه را چهارلا بلدند؛
یعنى خودش را بلدند،
ردّ کفایه را هم بلدند،
ردّ ردّ او را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند،
اما دو نفر پیدا نمى شود که قرآن را به درستى بداند!!!
از هرکسى درباره یک آیه قرآن سؤال شود مى گوید باید به تفاسیر مراجعه شود.
عجبتر این که این نسل که با قرآن این طور عمل کرده از نسل جدید توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند!
اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود قطعاً نسل جدید منحرف نمى شد.
هم نسل قدیم و هم نسل جدید به قرآن جفا کردند و مى کنند.
اول نسل قدیم جفا کرد که حالا نسل جدید جفا مى کند.
مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج24، ص: 534-533-با تلخیص و ویرایش جزئی-