دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

با سرباز ولایت در مکتب سلیمانی (197)

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۸ ق.ظ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شهیدی که همسرش واسطۀ شهادتش شد
زمان جنگ حسین بادپا همرزم من بود و خیلی دوستش داشتم. الان او مفقود الاثر اسـت. همشهری بـودیـم. بـرای اینکه بیاید اینجا، خانمش را واسطه کـرد و ایـن خیلی مهم اسـت که زن انسان واسطه شود برای مجاهدت شوهرش، بیاید و التماس کند و بگوید: «قبول کن شوهر من به جبهه بیاید و شهید شود».
این خیلی حرف مهمی است. نشان میدهد که هدف خیلی باارزش است. حسین بادپا بار اول زنش را واسطه فرستاد. بار دوم خودش آمـد. من خیلی دوستش داشتم. بـرای بار چهارم نمیگذاشتم بیاید. مجددا خانمش را واسطه کرد و گفت: «تو پیش فلانی آبرو داری. برو واسطه شو تا بگذارد من بروم». این ماجرا در ایام فاطمیۀ سال قبل بود. بعد هم به اینجا آمد و شهید شد.
شهید سردار سلیمانی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی