دستنوشته های کمیل (170)
بسم الله الرحمن الرحیم
۷۲۹ شخصی خدمت شیخ انصاری رسید و گفت سرمایه ام کم شده ممکن است بر شکست شوم مقداری پول به من قرض بده تا بتوانم کارم را ادامه بدهم شیخ به کسی که در خانهاش کار می کرد گفت گلیمی که در گوشه منزلته بود ببرد و بفروشد و به آن شخص بدهد این کار را کردند در حالی که همان موقع پول زیادی در منزل بود سهم امام را داده اند شیخ به آنها دست نزد
۷۳۰ کسی که اسرار مردم را فاش نمیکند خدا نیز عیوب او را می پوشاند کسی که نسبت به آبروی مردم احساس مسئولیت میکند و خدا نیز او را از نگاههای مردم دور نگه میدارد خدای متعال ستار العیوب است عیوب کسانی عیان میشود که آنها اصرار دارند به عیوب خود افتخار می کنند و با تکرار آن به آن شناخته می شوند
731 حاضر جوابی که گمان کند همه جواب ها را در آستین دارد و بدون اینکه صورت مسئله کاملات برایش شفاف شود سخن بگوید و در گفته هاش تأمل نکند قطعاً سخنانش به نزد ارباب خود محلی از اعتبار ندارد و به قول سعدی بیهوده است
۷۳۲ زمانی که فساد در آدمی اوج میگیرد و بی محابا در عیان و نهان مرتکب گناه می شود او با این کارش این باور را در خود به وجود آورده که خداوند غافل است عقوبتی در کار نیست نتیجه برایش مهم نیست این در حقیقت حماقتی است که شخص به آن مبتلا شده غفلت از خدا حاصل وسوسه های شیطان است اعتماد به شیطان در نتیجه حماقتی است که آدم می پذیرد
734رسیدن به توانمندی و ارزشمند شدن توفیق برای خدمترسانی است یعنی واسطه لطف خدا شدن خدا میخواهد که رحمت رسانی کند شرط این کار از طرف خدا وجود کانالی بین خدا و مخلوقات است و آن کانال تو باش اگر تو شدی به نفع تو است است و الا دیگری این کار را می کند لطف خدا زمین نمی ماند مردم محروم نمی شوند این تو هستی که باید بکوشی واسته فیض شوی