دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

نمیشود نداریم (42)

پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۲۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 خب یازده دفعه بگو!

 استاد قرائتی

 حضرت نوح یک پسرداشت، هزارها بار او را نصیحت کرد، گوش نداد، در آخر وقتی دستور خدا آمد که کشتی بساز مؤمنین سوار شوند و آب بیاید و همه‌ی غیرمؤمنین را غرق کند، در عین حال در لحظه‌ی آخر گفت:

«یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا» (هود/42) پسرم، ایمان بیاور و سوارشو.

یعنی حضرت نوح تا دم آخر مأیوس نشد.

شما می‌گویی: آقا من ده دفعه گفته‌ام و گوش نداده است. خوب یازده دفعه بگو، دوازده دفعه بگو، کمی جدی‌تر بگو

 می‌گویی: آقا به راننده گفتم: نگه دار! گفت: نمی‌شود و دیدم گفت نمی‌شود من هم نشستم.

گفتم: حالا اگر چمدانت از بالای ماشین می‌افتاد می‌گفتی برادر نگه دار می‌گفت نمی‌شود، همین طور می‌نشستی [؟]

اگر چمدانت از پشت، زمین می‌افتاد و او نگه نمی‌داشت داد می‌زدی و در ماشین قیامت می‌کردی. همین که گفت نمی‌شود نشستی، نمی‌شود یعنی چه؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۰۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی