امام خامنه ای (195)
بسم الله الرحمن الرحیم
در سر سفره غذا بودیم مسئول تدارکات ما در آنجا یکی از بچه های چاق و چله و هیکلی بود آقا سرشان پایین بود و غذا می خوردند تا نگاهشان به آن برادر افتاد با یک لحن ملیحی گفتند شما مسئول تدارکات هستید همه خندیدند و گفتند بله آقا ایشان مسئول تدارکات هستند بعد آقا یک لطیفه از اجلاس غیرمتعهدها در زیمباوه تعریف کردند و فرمودند که ما به اجلاس غیرمتعهدها در زیمباوه رفته بودیم هئتی که با آنجا وارد میشد اگر بلندپایه بود یکی از وزرای زیمباوه مسئول پذیرایی آن هیئت میشد و اگر هیئت کاری دارد رسیدگی کند از هیئت ما وزیر اطلاعات زیمباوه پذیرایی میکرد و از هیئت عراق وزیر خارجه خواربار ان جا
اجلاس تمام شد و ما به فرودگاه آمدیم تا به ایران برگردیم در فرودگاه رئیسجمهور و وزرا برای بدرقه آمده بودند و من با یکی یکی با وزرای زیمباوه دست میدادم تا خداحافظی کنم رئیس جمهور زیمبابوه هم در کنارم بود و آنها را معرفی میکرد تا رسیدم به یک وزیر درشت اندام که شکم بزرگی هم داشت رئیس جمهور زیمباوه گفت ایشان وزیر خواربار ما هستند و دستی به شکم بزرگ آن وزیر کشید و گفت خواربار کشور ما همه در شکم ایشان است