دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

چشمانمان را زیبا کنیم (153

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مصطفی به خط مقدم می‌رود و قبلاً عراقی‌ها یک ماشین را زده بودند که تکه هایش هر گوشه ای افتاده بود داشتند رد می شدند که میبیند از رادیاتورماشین که داغان و مچاله شده است صدایی می آید نگاه می‌کند و می‌بیند که یک گنجشک از در رادیاتور رفته تو و گیر کرده است با کمک دیگران گنجشک را درمی‌آورد گنجشک در آن هوای گرم له له می‌زد و بی حال بود مصطفی به آن آب می دهد و نوازشش می کند و گنجشک را روی سر انگشت می گیرد و رها می کند

خانوم نواب صفوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۲۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی