دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

امام خامنه ای (188)

جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۳۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

آقا در جبهه با رزمندگان گرم و صمیمی بودند و در عین حال رعایت مسائل نظامی و انضباطی را داشتن قاطعیت نظم با آنان مزاح می‌کردند مثل آن روزی که از پادگان دوکوهه بازدید داشتند دو لشکر محمد رسول الله ص و سید الشهدا ع در یک جا جمع شدن و آقا سخنرانی کردند در یکی از فرازهای سخنرانی ایشان یکی احساس کرد باید تکبیر بگوید و بلند شد و گفت تکبیر همه تکبیر گفتند آقا این نکته را گوشزد کرد که همه جا نباید تکبیر گفت و تکبیر در وسط سخنرانی رشته سخن را از دست سخنران می‌گیرد همین که حرف ایشان تمام شد یکی دیگر از بچه ها بلند شد و گفت تکبیر آقا فرمودند سربه سر من پیرمرد میگذارید باز یکی دیگر بلند شد و گفت تکبیر آقا فرمودند سر به سر من  پیرمرد می گذارید باز یکی دیگر بلند شد و گفت تکبیر اینجا دیگر آقا و همه بچه ها خندیدند و بعد آقا سخنرانی را ادامه دادند برادر کبیری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی