سید مرتضی (62)
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید سیدمرتضی آوینی سید اهل قلم.
کتاب فتح خون:
فجر صادق دمید (منظور صبح عاشورا)
وموذن آسمانی درمیان زمین و آسمان ندا در داد، سبوح قدوس رب الملائکة والروح.
امام به نماز فجر ایستاد و اصحاب به او اقتدا کردند و ظاهر و باطن اول وآخر به هم پیوست، میان ظاهر و باطن وادی حیرتی است که عقل در آن سرگردان است. تن در دنیا وجان در آخرت، این یک به سوی خاک می کشاند و آن یک به سوی آسمان، چشم حس ظاهر بین است.
در میان لشگر عمر سعد نیز بسیارند کسانی که به نماز ایستاده اند. واسفا چگونه باید به آنان فهماند که این نماز را سودی نیست. اکنون که تو با باطن قبله سر جنگ گرفته ای ? واسفا چگونه باید این جماعت را از بادیه وهم میان ظاهر و باطن رهاند؟ امام باطن قبله است و نماز را باید به سوی قبله گزارد. آیا هیچ عاقلی پشت به قبله نماز می گزارد؟
نماز آنگاه نماز است که میان ظاهر و باطن جمع شود
و اگرنه، مقتدای آن نماز که در لشگر یزید بخوانند شیطان است.
اسلام لباسی نیست که با پیکر هر جاهلیت جفت بیاید، اما این جا دنیا ست و بادیه وهم میان ظاهر و باطن فاصله انداخته است. شیطان جاهلان متنسک را با نماز می فریبد. در این جا است که ائمه کفر از پیراهن عثمان علم جنگ با علی علیه السلام می سازند. اگر آنان پرده مطامع دنیای خویش بر می داشتند که این خیل انبوه با آنان همراه نمی شد.
جاهلیت ریشه در باطن دارد واگر نبود کویر مرده دلهای جاهلی، شجره خبیثه بنی امیه کجا می توانست سایه جهنمی حاکمیت خویش را بر جامه اسلام بگستراند