دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

چشمانمان را زیبا کنیم (141)

سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۵ ب.ظ


بسم الله الرحمن الرحیم

مصطفی سه روز قبل به پادگان مریوان رفته بود خانمش مانده بود از وقتی مصطفی پا به کردستان گذاشت خانومش نیز آمده بود مصطفی برگشت دیدم چهره‌اش سیاه شده است و انگار تب و لرز دارد پرسیدم حالت خوب نیست دست و پایت می لرزند با خجالت سرش را پایین گرفت و گفت نه عزیز گرسنه‌ام پرسیدم چند وقت است غذا نخورده ای گفت از وقتی از شما جدا شده‌ام سه روز است همه پادگان را گشتم چیزی برای خوردن پیدا نکردم با خجالت داخل گونی های نان خشک را گشتم و چند تکه نان که کپک زده نبود آوردم همان را خورد

مهندس حسین اعرابی

یکی می‌گفت خودم را رساندم آنجا و سراغ مصطفی را گرفتم دیدم وسط نیروهایش نشسته بود نان خشک را با زور کاسه زانو خورد می کرد و می خورد

مهدی چمران

مصطفی خبردار می شود که آیت الله طالقانی فوت کرده است تصمیم به بازگشت می‌گیرد در میان دستنوشته ها می خوانم آنقدر به او تهمت می‌زنند که قادر به ماندن نیست

در غسالخانه بهشت زهرا بودیم مصطفی آیت الله طالقانی را بسیار دوست داشت و در فکر بودم که الان کجاست و چه میکند داخل غسالخانه پر از آدم بود بیشترشان از مسئولان مملکت بودند در ها را بسته بودند و نمی گذاشتند کسی بیاید تو یا خارج شود یک دفعه دیدم که جلوی در سر و صدا شد رفتم جلو تا ببینم چه خبر است گفتند یکی آمده است و می‌گوید من چمران هستم و می خواهد بیاید تو از لای در مصطفی را دیدم اومد تو لاغر شده بود اصلاً باورم نمی کردم که برگشته است  معلم خود را دید و رفت و روی یکی از سکوها که جنازه ها را روی آن می‌گذارند نشست مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر هم آنجا بود شروع به صحبت کردند حرف‌شان بالا گرفت مصطفی از محاصره آن شب گفت و سیاست‌های دولت را در باره کردستان نکوهش کرد

آقای کاویانی

مصطفی پیش امام آمد یادم نمیرود هر وقت صحبتش قطع می‌شد امام پدرانه او را می نگریست مصطفی که برای هیچ کس از شجاعت ها و وقایع تلخ و شیرین نمی‌گفت آن روز بی پرده همه چیز را برای امام گفت گفت که چه بر سرشان آمده است و پیراهنش را که گلوله سوراخ کرده بود به امام نشان داد

سید احمد خمینی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۰۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی