خاطرات (81)
بسم الله الرحمن الرحیم
روزهای اول خرداد و روزهای آخر عملیات الی بیت المقدس در سال ۶۱ بود سه مرحله از عملیات با موفقیت پیش رفته بود خرمشهر از چهار جهت به واسطه آب و نیروهای رزمنده اسلام در محاصره قرار گرفته بود تا آزادی خرمشهر فقط یک گام باقی مانده بود امید نیروهای عراقی برای حفظ خرمشهر شکستن حلقه محاصره از سمت شلمچه و امید ما هم برای ورود و آزاد کردن خرمشهر عبور از نخلستان حاشیه نهر عرایض و رسیدن به پل روی نهر عرایض و آزاد کردن خرمشهر بود ولی نخلستان و نهر عرایض دو تا مانع طبیعی به همراه میدان مین و موانع موجود مانع از ورود ما می شد و نخلستان پر است از نیرو های ارتش بعث
نیروهای عراقی قصد داشتند از دو جهت حلقه محاصره را بشکند از سمت شلمچه به سمت خرمشهر و از خرمشهر به سمت شلمچه به نیروهای ما که ما بین این دو منطقه حضور داشتند هجوم بیاورند فرماندهی تیپ ۲۷ تصمیم می گیرد سه تا از گردانهای پیاده را به همراه سه نفر تخریب چی برای منفجر کردن پل عرایض راهی می کند گردانها مسئول حفاظت از تخریب چی ها را به عهده داشتند تا به سلامت به روی پل برسند علیرضای مسکین اردستانی و رضا انور و حسین ظاهری تخریبچی هایی که هر کدام یک کوله تی ان تی همراه دارند ساعت ۱۲ شب به بعد گردان ها به سمت هدف ماموریت را شروع کردند گردان اول مقداری از مسیر را پاکسازی کرد گردان دوم مقداری دیگر از مسیر را پاکسازی کرد و پیشرفت گردان سوم که فرماندهی آن را علی تاجیک بهده دارد مسیر را ادامه میدهد رضا انور شهید شد که کوله تی ان تی آن را علیرضا برداشت مسیر را ادامه میدهد راه به واسطه نیروهای گردان پاکسازی می شود پیش میرود که حسین ظاهری شهید میشود علیرضا کوله سوم را هم برمی دارد راه را ادامه میدهد تا به ۱۵ متری پل که میرسند گردان دیگر نمیتواند ادامه دهد رضا اردستانی خودش یک تنه راه را ادامه میدهد پل را میبیند بین او و پل کسی دیگر نمانده دوان دوان با سه تا کوله به سمت پل پیش میرود نرسیده به پل اسلحه دستش می افتد باز راه را ادامه میدهد میرسد وسط پل می نشیند از کمر نارنجک را آزاد میکند ضامن آن را با دندان آزاد می کند معلوم میشود که چرا اسلحه دست افتاده یک دستش مجروح شده بود نارنجک را به بین کوله ها می گذرد خودش کنار کوله ها دراز می کشد معلوم میشود توان برگشت ندارد نارنجک منفجر میشود کوله ها منفجر می شوند پل منهدم میشود امید نیروهای عراقی ناامید میشود ساعت ۳ نیمه شب بعد از کامل شدن محاصره دسته دسته عراقی پناهنده میشوند و خرمشهر آزاد میشود در حالی که علیرضای اردستانی با پودر شدن به شهادت میرسد و مزاری جز قلب دوستانش ندارد