چشمانمان را زیبا کنیم (132)
بسم الله الرحمن الرحیم
150 هزار نفر در شهر صور گرد می آیند و شیعیان برای دومین بار در تاریخ این سرزمین پیروز می شوند دولت خواسته های آنان را قبول میکند این پیروزیها برای گروههای لبنانی و همچنین ساواک ایران خوشایند نبود و همین دلیل تصمیم میگیرند تا مصطفی را نابود کند
بعد از امام موسی صدر اسم من در صدر لیست سیاه آنان نوشته شده بود دوستانم خبر می آورند که در هر نقطهای برای اسارت من کمین کردهاند زندگی در شهرهای لبنان برای من امن نبود زیرا ۷۵ سازمان وجود داشت که هیچ کس نمی دانست کی و کجا یکی از آنها به من ضربه خواهد زد
مصطفی چمران
چهار سال پس از رفتن مصطفی به لبنان جنگ داخلی در این کشور شروع میشود و گروههای مختلف به جان یکدیگر افتاده اند سازمان امل مجبور میشود هم در برابر سربازان اسرائیلی به ایستد و هم در برابر گروههای مختلف مقاومت کند
فرمانده یکی از این گروهها به نیروهایش میگوید سر دکتر چمران را برایم بیاورید
یک شب مصطفی گم شد و هر کجا سر کشیدیم او را نیافتیم نگران شدیم مصطفی صبح برگشت بعدها فهمیدیم که به منزل همان فرمانده رفته و گفته است آن که سرش را می خواستید به دیدارت آمده است آن دو تا صبح با هم گفتگو می کنم آن فرمانده تحت تاثیر قرار میگیرد و از او معذرت می خواهد