کلام معصوم (83)
بسم الله الرحمن الرحیم
درخواست_از_اباعبدالله
مردی از اهالی مدینه به شخصی بدهکار بود و نمی توانست بدهی خود را بپردازد از طرفی، طلب کار نیز اصرار بر دریافت پولش داشت. برای چاره جویی نزد امام حسین علیه السلام آمد هنوز حرفی نزده بود که امام حسین علیه السلام به او فرمود آبروی خود را ، با خواهش رو در رو ، مریز نیاز خود را در نامه ای بنویس که به خواست خدا آنچه تو را شاد کند ، به تو خواهم داد. او در نامه ای نوشت یا اباعبدالله! فلانی پانصد دینار از من طلب دارد و اصرار دارد که طلبش را بگیرد لطفاً او را راضی کنید ، تا وقتی پولدار شوم به من مهلت دهد. آقا پس از خواندن نامه او به منزل رفت و هزار دینار در کیسه ای برایش آورد و فرمودند با پانصد دینار ، بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر ، به زندگی خود سر و سامان بده و پیش هیچ کس جز سه نفر حاجت خود را مگو. دینداری که دین جلو او را می گیرد؛ جوان مردی که بخاطر جوانمردی حیا می کند؛ صاحب اصالت خانوادگی ، که میداند تو نمی خواهی آبرویت به خاطر نیازت ریخته شود ، او شخصیت تو را حفظ و حاجتت را برآورده می کند. منبع : تحف العقول صفحه ۲۵۱