دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سید ازادگان(25)

پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

حاج آقا ابوترابی گاهی اوقات برای شاد کردن اسرای نوجوان یا پیر مردها خود را با آنها نزدیک می‌کرد و با زبان نوجوانی یا پیرمردی با آنها هم سخن می‌شد و با آنها شوخی می‌کرد و به آنها روحیه می‌داد آنها هم که مهربانی و محبت حاجی را می‌دیدند ایشان را به دوستی و برادری خود بر می گزیدند و غم و اندوه و اسارت خود را از یاد می برد من در اسارت بسیار شوخ  بودم و ادای حیوانات را در می آوردم و بچه ها را می خندانم برخی از بچه‌ها به من ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند خیلی شوخی می کنی اما حاج آقا ابوترابی می فرمود این خنداندن و بچه ها عین عبادت است برخی اوقات که ساکت و آرام بودم حاج آقا می آمد و مرا قلقلک می داد و می گفت بلند شو و بچه ها را بخندان

حاج آقا در موقع مناسب شوخی و مزاح می کرد مثلاً اگر می‌دید جمع اسرا ناراحت و گرفته شده نشان می‌دهند با آنها مزاح می‌کرد بچه ها را می‌خنداند و یا به اسرایی که در آن جمع اهل شوخی و مزاح بودند اشاره می‌کرد با شوخی و بیان لطیفه هایی جمع را با نشاط کنند ایشان معتقد بود خنداندن اسرا ثواب دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی