دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید حسن مرادیان(64)

سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

خداحافظ من رفتم...
در برگ‌های آلبوم عکس رزمندگان همدان در دوران دفاع مقدس، تصویری از پیکر یک شهید دیده می‌شود که پیکر مطهرش روی تخته سنگی آرام گرفته؛ روی کلاه آهنی این شهید نوشته شده است: خداحافظ_من_رفتم و روی لباس پاسداری‌‌اش نوشته شده حسن_مرادیان؛ شهیدی که یازده ماه، آفتاب، سایه‌بانش بود و ابرها بر پیکرش گریه می‌کردند
.

شهید_مرادیان مسئول و مربی آموزش بود، در اجتماعات دینی فعالیت می‌کرد، اگر برای نیرویی مشکلی پیش می‌آمد، آن را رفع می‌کرد؛ یکی از ویژگی‌های بارز او این بود که حقوقی را که از سپاه می‌گرفت به فقرا می‌داد؛ با اخلاصی که داشت، فقط به فکر دیگران بود و دنبال منافع خودش نبود.

او فرماندهی بود که خودش را بین نیروها می‌دید و می‌گفت: «برویم و این کار را انجام دهیم». وقتی با ضدانقلاب مواجه بودیم، بارها او تهدید شد. او از فعالانی بود که مقابل مخالفان نظام و منافقین ایستاد. در عین حال با افراد زیر دست خودش مهربان بود.

 در جریان عملیات «شهیدان رجایی و باهنر» در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۶۰ در منطقه سر پل ذهاب، این فرمانده عزیز در قسمت مقابل ارتفاع ۸۰۱ و ۸۱۶ مسئولیت سخت‌ترین نقطه را بر عهده گرفت. طراحی این عملیات در سه محور بود که #شهید_مرادیان فرماندهی محور میانی را بر عهده داشت.

۴_۳ روز قبل از عملیات #شهید_مرادیان در پادگان ابوذر به شدت بیمار شد. وقتی که او را دیدم، دو تخته پتو روی خود کشیده بود و در آن گرمای شهریور به خود می‌لرزید. با دیدن این وضعیت جسمی‌اش به او گفتم: «به آقای همدانی و شهبازی می‌گویم که شما برای عملیات نیایید». شهید_مرادیان اجازه نداد و با همان حالت بیماری فرماندهی محور میانی عملیات را رها نکرد و در ارتفاعات قراویز حضور پیدا کرد.

او نیروها را به خوبی مدیریت کرد؛ آقایان شریفی و رضایی که از اسرای این حمله بودند، پا به پای شهید_مرادیان حرکت کردند تا جایی که سنگر عراقی‌ها را گرفتند و تلفات سنگینی بر آنها وارد کردند.

شهید_مرادیان جلوی سنگرهای دشمن به شهادت رسید؛ بعثی‌ها هم برای تلافی پیکر او را به میان صخره‌ها پرتاب کرده بودند؛ در اصل پیکر شهید جلوی دید ما باشد. با توجه به وجود میدان مین و شرایط حاکم در منطقه، ما نمی‌توانستیم پیکر شهدا را به عقب برگردانیم.

بالأخره بعد از یازده ماه محاصره منطقه قراویز توسط دشمن، خرمشهر آزاد شد و بعثی‌ها از قراویز عقب‌نشینی کردند و پیکر شهدا را به عقب برگرداندیم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی