دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

خاطراتم (76)

جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۳۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سرودها در هنگام دویدن خوانده میشد تا می رسیدیم به لحظه ورزش و نرمش در این زمان هر حرکت نرمشی  به چهار قسمت بود کسی که وسط بود نرمش جمعی را مدیریت میکرد با صدای رسا میشمرد یک و دو و سه  جمع ما با صدای بلند به جای عدد چهار میگفتن شهید و این ادامه پیدا میکرد حساب کار دسته میوندار بود که کجا ورزش نرمش رو تغییر بده بعد از اتمام نرمش ها به صورت گروهانی به ستون ۶ به سمت محل استراحت حرکت میکردیم که وقت  حرکت خودش ذکر خاص داشت گاهی ذکر های مناسبتی بود گاهی هم ذکرهای خصوصی بود مثل پرچم خونین قرآن در دست مجاهد مردان زنده بماند جاویدان که با سبک خاص خوانده میشد   یا میخواندن پیروزی اسلام از خون حسین است کتاب آزادی قانون حسین است خوانده میشد یا  با سلام و با درود بیکران الله   بر خمینی رهبر آزادگان الله      ذکر ها گفته میشد می رسیدیم به محل استراحت بعد در پایان کار که قرار است فرمانده آزاد باش بدهد ابتدا با صدای بلند می گفت که خسته است همه محکم داد میزدند دشمن کی بریده دشمن وقتی  می خواست اجازه بده آزاد باشه بگه به صورت دسته جمعی با صدای یک نفر که بلند فریاد می زد تنها راه سعادت جمع جواب میدادند ایمان جهاد شهادت به صورت جمعی سوره و عصر خوانده می شد و می رفتیم برای صبحانه یا آزاد باش ای که هرکی در اختیار خودش

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی