خاطراتم (74)
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از زیبایی های موجود در بین رزمندگان ذکر هایی بود که در زمان انجام تمرینات ورزش کلاس در همه حالات بین بچه ها جاری و ساری بود اولاً میخواستیم بدویم ممکن نبود ذکری بین بچه ها نباشه نداشتیم ذکر بود نشستم منتظر کلاسی ذکر بود به صورت گروهی حرکت میکردیم ذکری را میگفتیم من چند تا نمونه از ذکر ها رو بگم مثلاً داشتیم میدیم یکی از دوستان این ذکری را که من میگم که که میگفت و ما جواب میدادیم اکثر ذکر ها با جریان رزمندگی همسویی داشت پیام های مجاهدتی داشت از قرآن و دعا و احادیث سرچشمه میگرفت به بچه ها روح و جسم میداد مثل
کمن فئه قلیله غلبت فئه کثیره
یا
نصر و من الله و فتح القریب لطف الهی شده ه ما را نصیب
مرگ بر آمریکای مردم فریب
زنده خمینی که نخورده فریب
یا دائم الفضل علی البریه یا باسط الیدین بالعطیه یا صاحب المواهب سنیه اینها را تکرا می شد
یک دو سه چهار
رفتم جبهه
دیدن دشمن
از جا پریدم
سر نیزه را کشیدم
... و ادامه پیدا میکرد موقع ها بعضی ذکرها قشنگ میشد یه نفر داد میزد ماشالله حزبالله گردان ما حزب الله فرماندمون حزب الله و ادامه پیدا می کرد همه رو میگفت یا بعضی ها طنز
خیلی باحاله خیلی باحاله امام ما خیلی باحال مجلس ما خیلی باحال رئیس جمهور خیلی باحاله فرماندمون خیلی باحاله پادگان خیلی باحاله می خواستن اذیت کنند میگفتد تدارکاتی خیلی بیحاله بعد یهو شروع شد و شوخی خیلی بی حاله