دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

چشمانمان را زیبا کنیم(119)

سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۳۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

در کودتای ۲۸ مرداد با هم بودیم اعلامیهها را در دانشگاه پخش می کردیم آیت الله طالقانی مرد بزرگ آن روزها بود شبهای جمعه در کلاسهای ایشان شرکت میکردیم و در ناامیدی ها از او امید می گرفتیم

همیشه در آنجا بودم که رنج وجود داشت هرکجا که خطر بود حاضر بودم در میان تظاهرات در برابر رگبار گلولهها مقابل تانک ها در برابر خطر ناک ترین مسئولیتها و همیشه به استقبال خطر میرفتم و خود را در معرض خطر قرار میدادم تا دوستانم را نجات دهم وقتی به جشنی می رفتم افسرده و ناراحت بودم چطور ممکن است من خوش باشم در حالی که دردمندانی رنج میبرند و در آتش و درد میسوختن

پس از کودتای ۲۸ مرداد ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا برای اعلام حمایت از حکومت شاه به ایران می آید دانشجویان دانشگاههای تهران در اعتراض به ورود او به تظاهرات می پردازند و سربازان شاه آنها را به رگبار می بندند مصطفی در آن روز مجروح میشود در واقعه ۱۶ آذر شرکت فعال داشتم هر سه شهیدان روز بزرگنیا قندچی و شریعت رضوی از دوستانم بودند و همین دلیل مفصلترین مقالهای که در آن مورد آن روز نوشته شد کار من بود این مقاله بعدها در نشریه به نام ۱۶ آذر در آمریکا منتشر شد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی