دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا(111)

يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۰۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

هیئت_طویریج

توفیقی بود که چندین روز عاشورا کربلا بودم. روز عاشورا مردم کربلا عزاداری خود را زود تمام کرده و به استقبال هیئت طویریج میروند. من علمای زیادی را دیدم که پابرهنه در این هیئت شرکت کرده و به سر و سینه می زدند ، از جمله شهید محراب آیت اللّه مدنی. از ایشان سوال کردم راز این قصه چیست؟ فرمود: سید بحرالعلوم که از علمای بزرگ نجف بود، برای زیارت به کربلا آمده بودند. در مسیر راه حرم، به تماشای هیئت عزادارای طویریج می ایستد. ناگهان مردم می بینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به کناری گذارده و به داخل جمعیت رفته و یا حسین! یا حسین می کند. طلبه ها می روند آقا را از داخل جمعیت نجات دهند تا زیر دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمی دهند. بعد از عزاداری می بینند سید در آستانه غش کردن است، علّت این حرکت را می پرسند؟ سید می‌گوید: همین که مشغول تماشای هیئت بودم، حضرت مهدی علیه السلام را دیدم که با پای برهنه و سر بدون عمامه ، در میان عزاداران به سر و سینه می زند، من شرم کردم که تماشاچی باشم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی