خاطراتم( 64
بسم الله الرحمن الرحیم
مدارس با شروع پاییز بازگشایی شدند مدرسه ما از ساختمان دبیرستان مدرس جدا شده بود و در خیابان قم خیابان شهید بغدادی کنار مدرسه عسگری اسلامی یک مدرسهی به نام گوهربخش فعال شده بود با شروع مدرسه فعالیت خود را شروع کردیم فورا انجمن اسلامی را فعال کردیم منافقین و گروههای چپ که با اعلام جنگ مسلحانه دیگر از فعالیت علنی دست برداشته و مخفیانه کار می کردند عدهای از طرفداران خود را در مدرسه فعال کرده بودند به دنبال تشکیل شورای دانش آموزی بودند که انسجام انجمن و افتضاح نفاق به شدت آنها را ضعیف کرده بود با این وجود ناامید نبودند زمزمه تشکیل شورای دانش آموزی را سر دادند
صبح وارد مدرسه شدم دیدم یکی از دانشآموزان که فعالیت جناح چپ دارد برگه بزرگی دست گرفته رویش دعوت و تقاضا شورای دانش آموزی را دارد رفتم جلو دیدم نوشته ما خواهان تشکیل شورای دانش آموزی هستیم من هم فورا بچه های انجمن را خواستم از هر کلاسی یکی را به عنوان کاندید مشخص کردیم و با هم هماهنگ شدیم کار تبلیغاتی انجام بدهیم تا در رای گیری بیشترین رای برای انجمن باشد فعالیت را شروع کردیم مدیر مدرسه و ناظم مدرسه با شناختی که نسبت به بچه های انجمن داشتند با ما مشورت کردند نظر شما چیه شورا داشته باشیم من هم فورا گفتم با شعار این ها صلاح نیست بجنگیم بهتر است که خواهان شورا باشیم ولی در تشکیل آن سرعت عمل نداشته باشیم آهسته با حوصله پیش برویم همین کار را کردیم انها هر روزی که خواهان رای گیری بودند به بهانهای رای گیری به هفته بعد موکول شد جماعت چپ تکیه شان به معلم اجتماعی آقای نیکبخت بوده آقای نیکبخت که هویتش مشخص شد و فراری شد دغدغه دانش آموزان چپ برای تشکیل شورا فروکش کرد و کسی دیگر پیگیر شورا نبود