خاطراتم (61)
بسم الله الرحمن الرحیم
دعایی که مرتب در جبهه بچه ها میخواندند
زمان جنگ، موقع نماز مغرب و عشاء،یا بعد از نماز صبح بهخصوص اگر نماز جماعت، در جایی مثل حسینیه شهید حاج همت در پادگان دوکوهه یا در حسینه ها برگزار شده بود یا در گوشه سنگری در خط مقدم، بین نماز مغرب و عشا، همه سرشان را روی سجده می گذاشتند و یا بصورت فرادا و این دعا را میخواندند:
إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ
وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ
وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ
وَ هَوَائِی غَالِبٌ
وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ
وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ
وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ
فَکَیْفَ حِیلَتِی
یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ
وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ
وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ
اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا
بِحُرْمَهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ
بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
ای خدای من، دلم در پردۀ گناه است
و نفسم معیوب
و عقلم مغلوب
و هوَسم غالب
و بندگی و فرمان برداریام اندک
و گناه و نافرمانیام
و زبانم اقرار دارد به گناهان
چه چارهای دارم؟
ای پردهپوش عیوب
ای دانای غیبها
و ای برطرف کننده گرفتاریها
همه گناهانم را بیامرز
به مقام محمد و آل محمد (ص)
ای بسیار آمرزنده
ای بسیار آمرزنده
ای بسیار آمرزنده
به حق رحمتت
ای مهربانترین مهربانان
میگویند امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) به سجده میرفتند و در آن، این فراز آخر دعای صباح را میخواندند.