دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی
آخرین مطالب

بجه های مسحد ((11)

دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

رفیق باز نبود ولی خیلی شوخ بود.

اگه پولی دستش بود نخود و کشمش میخرید به بچه ها میداد این کار همیشگی اون بود .

یادم نیست اصلا بینمان دعوایی بشه هیچ وقت.

از لحاظ درسی که همیشه شاگرد اول کلاس بود با این که تو خونه مطالعه نداشت ولی واقعا درسش خوب بود.

کلاس قرآن که می رفتیم با این که از ما کوچکتر بود ولی زودتر از ما روخوانی رو یاد گرفت بعد از سه جلسه روخوانیش کامل بود و از مربی ایراد میگرفت .

فوق العاده بچه باهوشی بود تو جبهه اطلاعات عملیات بود ،غواص هم بود .

با هم تو مغازه کار میکردیم بعد مدرسه می رفتیم معازه ،پادوئی کردن،جارو کردن ،نان فروختن و...

خانه درس نمیخوند ولی همیشه از ما جلوتر بود .

راوی آقا رضا برادر شهید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۱۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی