دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

با سرباز ولایت در مکتب سلیمانی(87)

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۴۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی از سردار شهید حاج احمد کاظمی

✍️هیچ جلسه ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت که او یاد باکری و خرازی و همت و این شهدا را نکند. هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد.

از دست دادن احمد همه را ناراحت کرد اما آن چیزی که بچه های جبهه با احمد دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود که، احمد تداعی رفتارهای جنگ بود. تداعی خلوص، صفا، پاکی، صداقت بود. وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد خرازی می انداخت به یاد همت می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از حیای جنگ می انداخت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۱۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی