دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سردار شهید قلنبر(53)

پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

عمار گونه

توقف عملیات

سه ماه پس از پیروی انقلاب ایشان گفت که چون مردم افغانستان با تهاجم شورویها مواجهند، خوب است که برویم و به آنها کمک کنیم. لذا یک گروه پنج ، شش نفری تشکیل دادیم و قرار شد به افغانستان برویم . به همین جهت سلاحهایی را که در دوران انقلاب برای روز مبادا انبار کرده بودیم بار زدیم و رفتیم به «تایباد». از آنجا به وسیله یک گروه شیعی به هرات رفتیم و قرار شد که با انجام عملیات بمب گذاری، جو پلیسی حاکم بر شهر را بشکنیم. اما حدود یک ساعت مانده به اجرای عملیات آقای قلنبر به وسیله پلیس دستگیر و عملیات متوقف شد و چون او فرمانده ما بود ، ادامه فعالیت امکان نداشت . ناچار برگشتیم به تایباد و موضوع را به مرزبانی اطلاع دادیم تا برای آزادی ایشان اقدام کنند . اما در شرایط انقلاب این کار ممکن نبود . ناگریز همانجا ماندیم . یک روز دیدم حمید وارد سپاه تایباد شد .معلوم شد که پس از دستگیری ، او را به زندان می برند . در آنجا یکی از افسران را متقاعد می کند که ترتیب آزادی او را بدهد . خودش می گفت : قرار شد که او ترتیب خروج مرا از بازداشتگاه بدهد، ولی عنوان کرد که تا به حال کسی از اینجا فرار نکرده و آزاد هم نشده است ولی من او را متقاعد کردم که مقدمات کار را فراهم کند . از من پرسید که چه باید بکنم ، گفتم : بگو که این آقا اطلاعاتی از نقاط مرزی ایران دارد و می تواند راههای ورود مجاهدین را نشان بدهد . نتیجه کار این شد که ما را سوار ماشین کردند و با احترام آوردند سرمرز و آزاد کردند .

شریفی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۰۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی