دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

چشمانمان را زیبا کنیم(103)

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مدیریت و رسیدگی به محل نگهداری و مدرسه بچه های یتیم در لبنان با شهید چمران بود برای رسیدگی به امورات آنها مرتب و آنها سر میزد یکی از همراهانش تعریف می‌کرد یک بار قرار بود به مدرسه سری بزنیم بعد برای پیگیری کارها برویم بیروت رفتیم داخل مدرسه که شدیم چمران داخل راهرو داشت با مسئولین مدرسه صحبت می کرد صدای چمران توی سالن به گوش دانش آموزان داخل کلاس رسید به یکباره تعدادی از بچه‌ها از کلاسها آمدند بیرون وسط سالن با چمران شروع کردند به کشتی گرفتن شد که بچه ها از سر و کول چمران بالا می رفتند و چمران هم به صورت جدی با آنها کشتی می‌گرفت با کف دست می‌زد به کمر آنها می‌گفت باید شیر باشی مثل بچه شیر به جنگ تا اینکه بچه ها خسته شدند همانجا کف راهرو نشستم و مشغول صحبت با چمران شدند و من گفتم دکتر باید بریم بیرون کار داریم دکتر در جواب گفت بهتر از این کار کاری نیست این بچه ها حق به گردن ما دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۰۶
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی