سردار شهید قلنبر(40)
بسم الله الرحمن الرحیم
عمار گونه
روان شناس
در یکی دو تا از ملاقاتهای ایشان با خوانین حاضر بودم . نحوه برخوردش خیلی جالب بود . آنها سالها در منطقه حکومت داشتند و از نیرو و قدرت نظامی بالایی برخوردار بودند . یک روز رفته بودیم با یک خان 60 – 70 ساله و دارای نیروی مسلح صحبت بکنیم . در منطقه دشمن بودیم و گرداگرد ما اشرار کمین کرده بودند . از نظر سیاسی هم هنوز جمهوری اسلامی ثبات پیدا نکرده بود و درهمین استان چندین شهید داده بودیم . کردستان و خوزستان هم نا امن بود . درنتیجه از موضع قدرت نمی توانستیم صحبت کنیم . اماحمید که با روحیه ای بسیار بالا و قدرتمندانه با آنها برخورد می کرد ، می گفت : «به هنگام مذاکره با دشمن ، نباید آغاز کننده باشیم اگر ما شروع به صحبت بکنیم ، از لحاظ روانی معنایش این است که خواهان مذاکره با آنها هستیم .باید بگذاریم اول آنها صحبت بکنند.» در آن ملاقات حمید مدت چندین دقیقه حتی نگاه هم به او نکرد . چشمایش را به آسمان دوخت و ساکت نشست تا اینکه خان از موضع ضعف شروع کرد به صحبت کرد و گفت : برادر حمید ، ما از عشایر هستیم و شنیده ایم که شما هم از عشایر هستید و برای همین احساس می کنیم شما دلسوز ما می باشید.»
او می خواست با این حیله حساب ما را از نظام جدا بکند. ولی حمید که متوجه این قضیه شده بود گفت : من نماینده جمهوری اسلامی هستم و افتخارم این است که به عنوان نماینده نظام در این منطقه کار می کنم .
امینیان