دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

بچه های مسجد(2)

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۰۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
 شهید علی شاه علی 
سخاوت علی
 آدمی نبود که پول جمع کند

 ساعت ۷ صبح بود با هم رفتیم حرم بعد از زیارت و نماز در حال  برگشت بودیم هنوز مغازه ها کامل باز نشده بودند علی قصد کرد تسبیح بخرد من هم ابتدا با او مخالفت کردم و گفتم تو که اهل تسبیحی چرخوندن نیستی برای چی میخوای تسبیح بخری جوابمو نداد   هوای تسبیح کرده بود تا اینکه یک تسبیح از  مغازه‌ای انتخاب کرد بعد از انتخاب تسبیح قیمت را پرسید هزار تومانی را به عنوان پول تسبیح به مغازه دارداد  مغازه دار با دیدن اسکناس هزار تومانی یه نگاهی کرد گفت من خرد ندارم برو خردش کن پول خرد بیار بده علی تو بازار دور زد تا تونست پول را خرد کند و بتونه تسبیحر و بخره
   بار دیگه هم با هم رفتیم حرم قبل از ورود به حرم یه تعدادی و بستنی خرید بین فقرایی که تو مسیر میدید پخش کرد و این کارهای علی شایع بود و بچه‌ها میدونستندکه از این کارها میکند
 با وجودی که موقعیت داشت میتونست پول جمع کنه این کار رو نمی کرد اصلاً درقید پول نبود و یا عالم قشنگی داشت
ابوالفضل زارعی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۵
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی