دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سردار شهید قلنبر(37)

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

عمار گونه

مأموریت

تازه از فعالیتهای سیاسی او بر علیه رژیم شاه اندکی سر در آورده بودیم و اظهار تمایل می کردیم که ما را نیز در فعالیتهای انقلابی شرکت دهد ولی او می گفت : شما بچه اید و باید به درس و مشقتان برسید. سرانجام با پافشاری دوستان پذیرفت و مأموریت تهیه نارنجکهای دستی را به ما داد و گفت باید از انبارهای شهر ری هر قدر می توانید باروت به سرقت ببرید. ما طی یک کار فشرده موفق شدیم مقدار قابل توجهی گوگرد سرقت کنیم ، ولی مشکل نگهداری داشتیم. گفت بگردید و در یکی از محلهای شهر ری جایی پیدا کنید . ما رفتیم و یک اتاق اجاره کردیم و مواد را به آنجا منتقل نمودیم . شرایط خانه اجاره ای طوری بود که همسایه ها از فعالیت ما مطلع می شدند . از این رو منتظر می ماندیم که مردم بخوابند و بعد شروع می کردیم به پر کردن سه راهی و ساختن نارنجک دستی. با آن گوگردها شمار زیادی سه راهی بزرگ ساخته شد و حمید آنها را به منزل برد. این کار بطور مستمر ادامه داشت ولی نمی دانستیم که او نارنجکها را به کجا می برد .

شریفی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی