امام خمینی(86)
بسم الله الرحمن الرحیم
سیره امام
رحلت امام خمینی
امام خمینی هدفها و آرمانها و هر آنچه را که می بایست ابلاغ کند؛ گفته بود و در عمل نیز تمام هستیش را برای تحقق همان هدفها بکار گرفته بود. اینک در آستانه نیمه خرداد سال ۱۳۶۸ خود را آماده ملاقات عزیزی میکرد که تمام عمرش را برای جلب رضای او صرف کرده بود و قامتش جز در برابر او؛ در مقابل هیچ قدرتی خم نشده؛ و چشمانش جز برای او گریه نکرده بود. سرودههای عارفانه اش همه حاکی از درد فراق و بیان عطش لحظه وصال محبوب بود. و اینکاین لحظه شکوهمند برای او؛ و جانکاه و تحمل ناپذیر برای پیروانش؛ فرا می رسید. او خود در وصیتنامه اش نوشته است : با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمن و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملتامیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم و اراده به پیش بروند.
شگفت آنکه امام خمینی در یکی از غزلیاتش که چند سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم سالها میگذرد حادثهها میآید
ساعت ۲۰/ ۲۲ بعداز ظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ لحظه وصال بود. قلبی از کار ایستاد که میلیونها قلب را به نور خدا و معنویت احیا کرده بود. به وسیله دوربین مخفیای که توسط دوستانامام در بیمارستان نصب شده بود روزهای بیماری و جریان عمل و لحظه لقای حق ضبط شده است. وقتی که گوشههایی از حالات معنوی و آرامش امام دراینایام از تلویزیون پخش شد غوغایی در دلها بر افکند که وصف آن جز با بودن در آن فضا ممکن نیست. لبها دائما به ذکر خدا در حرکت بود.
در آخرین شب زندگی و در حالی که چند عمل جراحی سخت و طولانی در سن ۸۷ سالگی تحمل کرده بود و در حالیکه چندین سرم به دستهای مبارکش وصل بود نافله شب میخواند و قرآن تلاوت می کرد. در ساعات آخر؛ طمانینه و آرامشی ملکوتی داشت و مرتبا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را زمزمه می کرد و با چنین حالتی بود که روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد. وقتی که خبر رحلتامام منتشر شد؛ گویی زلزلهای عظیم رخ داده است؛ بغضها ترکید و سرتاسر ایران و همه کانونهایی که در جهان با نام و پیام امام خمینی آشنا بودند یکپارچه گریستند و بر سر و سینه زدند. هیچ قلم و بیانی قادر نیست ابعاد حادثه را و امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها توصیف کند.
مردمایران و مسلمانان انقلابی؛ حق داشتند این چنین ضجه کنند و صحنههایی پدید آورند که در تاریخ نمونهای بدین حجم و عظمت برای آن سراغ نداریم. آنان کسی را از دست داده بودند که عزت پایمال شده شان را باز گردانده بود؛ دست شاهان ستمگر ودستهای غارتگران آمریکایی و غربی را از سرزمینشان کوتاه کرده بود؛ اسلام را احیا کرده بود؛ مسلمین را عزت بخشیده بود؛ جمهوری اسلامی را بر پا کرده بود؛ رو در روی همه قدرتهای جهنمی و شیطانی دنیا ایستاده بود و ده سال در برابر صدها توطئه براندازی و طرح کودتا و آشوب و فتنه داخلی و خارجی مقاومت کرده بود و ۸ سال دفاعی را فرماندهی کرده بود که در جبهه مقابلش دشمنی قرار داشت که آشکارا از سوی هر دو قدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه می شد. مردم؛ رهبر محبوب و مرجع دینی خود و منادی اسلام راستین را از دست داده بودند.
شاید کسانی که قادر به درک و هضماین مفاهیم نیستند؛ اگر حالات مردم را در فیلمهای مراسم تودیع و تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر امام خمینی مشاهده کنند و خبر مرگ دهها تن که در مقابل سنگینی این حادثه تاب تحمل نیاورده و قلبشان از کار ایستاده بود را بشنوند و پیکرهایی که یکی پس از دیگری از شدت تاثر بیهوش شده؛ بر روی دستها درامواج جمعیت به سوی درمانگاهها روانه میشدند را در فیلمها و عکسها ببینند، در تفسیراین واقعیتها درمانده شوند.
اما آنانکه عشق را می شناسند و تجربه کرده اند، مشکلی نخواهند داشت. حقیقتا مردم ایران عاشق امام خمینی بودند و چه شعار زیبا و گویایی در سالگرد رحلتش انتخاب کرده بودند