دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا(48)

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۳۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

برکت_نماز_اول_وقت

استاد هاشمی نژاد می فرمود پیرمرد مسنّی مـاه مبارک رمضان مسجد لاله زار می آمـد خـیـلی آدم مـوفـقی بـود همیشـه قبـل از اذان توی مسجد بود. به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده‌ اید جا بگیرید

گفت نه آقا مـن هر چه دارم از نماز اول وقت دارم . بعد هم گفـت من در نوجوانی به مشهد رفتم مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی باغچه ای در نخودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیـدا کردم و بـه ایشـان گفتم: مـن سه حاجت مهـم دارم دلم می‌ خواهد هر سـه تا را خـدا توی جـوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید.

فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم دلم می‌ خواهـد در جوانی به حج مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت جمـاعت بخـوان. عـرض کردم دوّمین حاجتم ایـن است که دلـم می خواهد یک همسـر خوب خـدا بـه مـن عنایت کند. فرمود نماز اول وقت به جماعت بخوان

سـوم این کـه خدا یک کسب آبـرومند به‌من عنایت فرماید. فرمود نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را کـه ایشان فرمـود من شـروع کردم و در فاصله سه‌سال هم به حج مشرّف شـدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به مـن داد و هـم کسب با آبرو بـه من عنایت کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی