دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سردار شهید قلنبر(25)

جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

عمار گونه

کنترل غائله

در سال 1358 استان سیستان و بلوچستان آبستن حوادث سیاسی و اجتماعی فراوان بود ، از قبیل شورش خوانین در گوشه و کنار استان ، فعالیت تبلیغی – سیاسی –نظامی گروهکهای سیاسی چپ و راست. یکی از این وقایع و رخدادها غائله معروف به عیدگاه سال 1358 در زاهدان است . از آن جهت نام این جریان «حادثه عیدگاه» نامیده شد که در محل برگزاری نماز های عید قربان و فطر اهل سنت ، رخ داد . در آن دوران در همه نقاط کشور اسلامی ایران رجال سیاسی و مذهبی اقدام به سخنرانی می کردند و طرفداران شان خود را برای استقبال از آنها آماده می ساختند . در این جریان ، دکتر ابراهیم یزدی، یکی از چهره های سرشناس نهضت آزادی ،قرار بود که در زاهدان سخنرانی کند

در این دوران گروهک های سیاسی ، بخصوص گروهکهای چپی استان در اوج فعالیت سیاسی و نظامی بودند ، فعالیتهای نظامی آنان به نقاط دوردست بلوچستان محدود می شد. ولی دیگر فعالیتهای آنان نظیرآزاد بود . این گروهها پس از شکست در کردستان و ترکمن صحرا ، تنها بستر مناسب برای فعالیتهایشان ، منطقه جنوب شرق کشور را یافتند. چون که عقبه آنان را از طریق مرز پاکستان و بخصوص افغانستان به شوروی سابق وصل می کرد در آن زمان شاخه های مختلفی از گروههای چپی مانند چریکهای فدایی خلق اکثریت واقلیت ، گروه پیکار ، آرمان مستضعفین ، «راجه زرمبش»( یک گروهک چپی بلوچ) ،«جامب» (جنبش آزادی بخش مردم بلوچ) و چند گروهک دیگر فعالیت گسترده ای داشتند. این گروهکها محور اصلی فعالیت خود را بر ایجاد تفرقه میان اهل تسنن و تشیع و فارس و بلوچ قرار داده بودند و شعارهای شان به زبان بلوچی ، «نان، یوگ ،آزادی» ترجمه می شد؛ و بطور گسترده ای حتی در روستاهای دور افتاده بلوچستان بر سر زبان مردم کپرنشین افتاده بود . واژه هایی مانند سرمچار( به معنی مجاهد) نیز رواج داشت . این گروهکها بطورعلنی در مراکز استان نیمروز افغانستان و حتی در شهر کویته پاکستان و کراچی دفتر تأسیس کرده بودند و به گفته خودشان خط مقدم را که استان سیستان و بلوچستان بود ، تدارک و پشتیبانی می کردند. تعداد زیادی از بلوچها ، بخصوص دبیران و آموزگاران مدارس ، جذب آنان شده به عنوان هوادار و یا عضو اصلی و کادر فعالیت می کردند . از سوی دیگر موقعیت ارگانها دولتی و انقلابی بشدت ضعیف بود . جهاد سازندگی صرفاً کارهای عمرانی انجام می داد. سپاه که اکثر پرسنل آن و بخصوص مسؤولان آن غیر بومی بودند ، در مراکز شهرستانها مستقر بود و هنوز نتوانسته بود با مردم بومی منطقه ارتباط برقرار کند . تشکیلات سیاسی مانند استانداریها و فرمانداریها از قدرت چندانی برخوردار نبودند

جریان عیدگاه از این قرار بود که حدود یک هفته از سوی جبهه ملی در خصوص سخنرانی دکتر یزدی در زاهدان تبلیغ می شد . در آن زمان نشانه هایی از اختلافات بین گروهکهای چپی و راستی نیز به چشم می خورد . گروهکهای چپی بویژه فدائیان خلق شاخه اقلیت ، آفریننده اصلی جریان عیدگاه بودند. آنها با مسلح کردن تعدادی از بلوچهای فریب خورده و با هدایت و فرماندهی چند نفر کرد ، ارتفاعات مشرف به عیدگاه ، واقع در شمال شرقی زاهدان را اشغال کرده در آن سنگر گرفته بودند . میان فارسها و بلوچها ( زابلی وبلوچ) اختلاف ایجاده کرده بودند و قصدشان این بود که با ایجاد درگیری اسلحه وارد زاهدان کرده مقدمات تشکیل بلوچستان آزاد را فراهم آوردند.

همچنین آنها اکثر خوانین را نیز با خود همدست کرده بودند و سران طوایف نیز آنان را حمایت می کردند . مردم از نقاط مختلف زاهدان و حتی زابل و دیگر شهرهای استان بطرف عیدگاه به راه افتاده جمعیت انبوهی گرد آمده بودند.

دکتر یزدی در جمع هوادارانش که شعار درود بر یزدی می دادند وارد جمعیت می شود. به سختی از بین مردم خود را به جایگاه می رساند. تعداد معدودی پاسبان مسلح در اطراف جمعیت به چشم می خورد . در گوشه و کنار محوطه عیدگاه هر گروهی شعار مخصوص به خود را می دهند.

دکتر یزدی سخنرانی بدون بسم الله خود را آغاز می کند . از سوی شماری از مردم در اعتراض به این کار هورا کشیده می شود و بعضاً نیز صلوات می فرستادند.

چند دقیقه از سخنرانی دکتر یزدی ، که فقط مردم را به آرامش دعوت می کرد ، نگذشته بود که ناگهان از ارتفاعات ضلع شمالی عیدگاه و از چند نقطه دیگر ، مردم بیگناه به رگبار بسته می شوند وجمعیت پا به فرار می گذارد. تعداد زیادی زخمی می شوند و شمار بسیاری زیر دست و پای جمعیت خفه می شوند. چند نفر از پرسنل سپاه با تعداد قابل ملاحظه ای از جوانان شیعه ، هجومی گسترده را بسوی ارتفاعات آغاز می کنند . افراد مسلح پس از چند دقیقه مقاومت فرار را برقرار ترجیح می دهند و با گذاشتن سلاح از محل فرار می کنند ، ولی کسی دستگیر نمی شود.

دکتر یزدی نیز توسط هوادارانش از محل دور می شود و شایع می شود که وی نیز کشته شده است . نقش افرادی مانند شهید قلنبر و دیگر فرمانده هان سپاه و نیروهای حزب اللهی بومی دراینجا آشکار می گردد.

قلنبر که پیش از بروز حادثه ، آن را پیش بینی می کرد ، با مسؤولان سپاه جلسه گذاشت و به این نتیجه رسید که باید ترتیبی اتخاذ شود که امام جماعت یعنی مولوی عبدالعزیز بلافاصله از جمعیت خارج شود. زیرا ممکن است ضد انقلابها وی را به قتل برسانند و حادثه ای پیش بیاید که قابل کنترل نباشد . برای پیاده کردن این نقشه از چند تن روحانی اهل تسنن که با وی دوست بودند کمک گرفت ؛ و به آنها سفارس کرد که باید دور مولوی حلقه بزنند و بلافاصله پس از نماز او را از صحنه بیرون ببرند . این نقشه عملی شد و پس از آن، کنترل اوضاع به دست سپاه ونیروهای انقلابی در آمد .

سامانی و نظام زاده : همرزم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی