برادر احمد (48)
بسم الله الرحمن الرحیم
با احمد متوسلیان تا 16 تیر
مواضع عقلانی حاج احمد؛ شهادت مُزد است نه هدف
درباره اتخاد مواضع عقلانی و پرهیز از احساسگرایی، متوسلیان نمونهرفتارهای جالبی دارد. یکی از ایننمونهها را میتوان در خاطرهای از مجتبی صالحپور مسئول وقت تدارکات سپاه پاوه پیدا کرد که میگوید در جلسات سخنرانی متوسلیان، قرآن با ترجمهاش قرائت میشده است. در یکی از همینسخنرانیها، متوسلیان موضعی عاقلانه و منطقی درباره مفهوم شهادت و شوق آن مطرح کرده است. متوسلیان در جایی از سخنرانی مورد اشاره میگوید: «شما برادرهای عزیز من، سلاح مدرنی را در اختیار دارید که هیچقدرتی در اینعالم، قادر به خلع آن از کف شما نیست؛ سلاحی که هرگز از شما جداشدنی نیست و بر تمامتجهیزات زمینی و هوایی و شرقی و غربی مزدوران بعثی فائق است. این سلاح، الله اکبر؛ کلید و رمز فتح قدس است.» و سپس در بخشی دیگر با پرهیز از بروز عواطف و بحث احساسی، درباره شهادت اضافه میکند: «این راه، را تمامی انبیا، اولیا و پیشوایان ما پیمودهاند و اکنون نیز ادامهدهندگان راه آنان، ماییم..... شما شهادت را انتخاب کردهاید؛ ولی عزیزان، یکنکته را فراموش نکنید و آن اینکه هدف ما اعتلای اسلام است و شهادت صرفاً در حکم مزد جهاد در راه این هدف است. از همان ابتدا، دنبال مزد نروید و هدف را فراموش نکنید!» متوسلیان در سخنرانیهایش، مواضع عقلانی و متعادلی هم درباره مفهوم شیعه دارد و گفته: «شیعه کسی است که از دل یک شکست تاکتیکی، بزرگترین پیروزیهای استراتژیکی را بیرون میکشد. شیعه نه از مشاهده نقاط قوت خودش دچار غرور میشود و نه با دیدن نقاط ضعف خودش، دستخوش یأس و وادادگی میشود.»
در زمینه دادوفریاد و توبیخ نیروها، یکنکته جالب درباره رفتار متوسلیان که مشابه با دیگر فرماندهان سپاه هم بوده، استفاده از لفظ «برادر» یا «برادرهای من» برای همه نیروها بوده است. اینفرمانده، هنگام تنبیه یا توبیخ نیروهای زیردست، هم از چنینجملاتی استفاده میکرده است: «بدو برادر، غرغر موقوف. بدو برادر…» که شیوه فرماندهی وی و فرماندهان مشابه ایرانی را در تقابل با فرماندهان عراقی قرار میداده است. در همینزمینه، در آموزشهای اولیه تشکیل تیپ، متوسلیان در برههای، یک جوان بسیجی را از بین نیروها بیرون کشیده و میگوید: «برادر جان شما بیا جلو بگو تا به حال چه آموزشهایی دیدهای.» اما چون جوان بسیجی از هیبت فرمانده به لکنت میافتد، متوسلیان برای تنبیه به او میگوید روی زمین سیمانی، سینهخیز برود. نصرتالله قریب جانشین وقت گردان حمزهسیدالشهدا از تیپ ۲۷، درباره اینخاطره گفته است: «بعد که تنبیه آنبرادر تمام شد، حاجاحمد جلو رفت، او را در آغوش گرفت، صورتش را بوسید و گفت: برادرجان، تمام اینسختگیری ما، به اینخاطر است که میخواهیم در عملیات، حتیالمقدر کمتر تلفات داشته باشیم. من هم شما را تنبیه نکردم، کمی تمرین دادم. بعد هم که وقت نماز شد، دیدم حاج احمد وضو گرفت و آمد پشتسر همین بچه بسیجی ایستاد، به او اقتدا کرد و نمازش را خواند.»