دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

امام خمینی(67)

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سیره امام

‏‏70ـ‏‏ روزی در منزل امام بودم و گویا قرار بود چند نفر از خانمهای لبنانی‏‎ ‎‏مهمان باشند. خود خانم هم در پخت وپز و... کمک می کرد. با همۀ احترامی که‏‎ ‎‏امام برای خانم قائل بودند اگر خانم می خواست یک روز دو نوع خورش‏‎ ‎‏درست کند آقا می گفت نه.‏

‏‏     خانم نشسته بودند و داشتند به تهیۀ غذا کمک می کردند. من پرسیدم:‏‎ ‎‏خانم مهمان دارید؟ خانم گفتند: بله چند نفر خانم از لبنان هستند. ما وقتی که‏‎ ‎‏لبنان بودیم از ما خیلی پذیرایی و احترام می کردند و آنها امروز ناهار اینجا‏‎ ‎‏هستند. من اگر بشود دوست دارم دو نوع غذا برای اینها درست کنم؛ ولی آقا‏‎ ‎‏اخلاقش این نیست و حالا نمی دانم چه کار بکنم. در این بین آقا قدم زنان‏‎ ‎‏آمدند، داشتند اخبار را از رادیوی کوچک خودشان گوش می کردند.‏‎ ‎‏پرسیدند: خانم، مهمان دارید؟ خانم گفتند: بله، مهمان داریم. من اگر بشود‏ می خواهم دو نوع خورش درست کنم. آقا گفتند: خوب، چی داری؟ گفتند:‏‎ ‎‏قیمه یا بادمجان. نمی دانم یک خورشی را اسم بردند. آن وقت آقا پرسیدند که‏‎ ‎‏خوب سالاد هم دارید؟ گفتند: بله، سالاد هم هست. فرمودند که: همان بس‏‎ ‎‏است و دیگر راه افتادند و رفتند و خانم دیگر با همان یک نوع غذا مهمانی را‏‎ ‎‏برگزار کردند.‏

‏‏71ـ‏‏ حضرت امام وقتی می خواستند اعلامیه بنویسند، هر کاغذی که دم‏‎ ‎‏دستشان بود برمی داشتند و رویش می نوشتند. گاهی اوقات برای‏‎ ‎‏صرفه جویی نامه هایی را که برایشان فرستاده بودند، پاکت آنها را باز می کرد و‏‎ ‎‏اعلامیه را روی آن می نوشتند.‏

خانم خدیجه ثقفی (همسر امام

‏‏72ـ‏‏ وسایل و لوازمی که برای منزل امام در نجف خریده بودند عبارت‏‎ ‎‏بود از فرش کهنه، گلیم کهنه، سه چهار دست رختخواب، سماور بزرگ، یک‏‎ ‎‏گونی شکر، یک صندوق چای، چهل دست استکان و نعلبکی جورواجور‏‎ ‎‏برای پذیرایی از جمعیت، چهار سینی، چهار دست ظرف غذاخوری. به‏‎ ‎‏آقایان هم اطلاع دادند بیایند در همان حیاط که پنج متر در شش متر بود،‏‎ ‎‏بنشینند. آقا هم از کربلا به منزل محقر و اجاره ای خودشان وارد شدند و در‏‎ ‎‏آنجا نزدیک چهارده سال زندگی کردند. منزل خیلی کوچکی بود و‏‎ ‎‏آشپزخانه ای به اندازۀ یک تشک داشت. ما مجبور بودیم موقع کشیدن غذا،‏‎ ‎‏دیگ را بگذاریم در حیاط. دو تا اتاق 4 × 3 پایین داشت و دو تا اتاق هم بالا که‏‎ ‎‏یکی از آنها قابل استفاده نبود. یکی از اتاقها را برای آقا فرش کردیم و خانۀ‏پهلویی را هم برای بیرونی آقا اجاره کردند. بهر حال خانۀ کوچک و قدیمی‏‎ ‎‏بود.‏

دکتر رضا ثقفی

‏‏73ـ‏‏ امام دو تا شلوار و دو تا پیراهن بیشتر نداشت. خانم می گفت: همین‏‎ ‎‏دوتا پیراهن را دارد. اما همیشه تمیز و مرتب بود و باید یک روز در میان‏‎ ‎‏عوض می شد.‏

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۰۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی