سردار شهید قلنبر(6)
بسم الله الرحمن الرحیم
شناخت نفس
چیزی که همیشه روی آن تأکید داشت ، مسأله نفس بود . او نفس اماره راخوب شناخته بود و خیلی خوب می فهمید که کاری نفسانی بوده یا خدایی. در زندگی همیشه تأکید بر خالص بودن کارها داشت . مسأله ریا را بسیار خوب درک کرده بود . می گفت : اگر من کار بسیار مهمی انجام دادم و به اسم دیگری تمام شد اما نارحت نشدم ، این نهایت خلوص است . اما اگر ناراحت شدم و حتی برای لحظه ای چیزی در ذهنم گذشت و بخواهم دیگران بدانند که چه کرده ام شرک است . کار را باید فقط و فقط برای رضای خدا انجام داد .
پیش بینی
پیش از انقلاب حمید روزنامه ها را مطالعه می کرد . اخبار را دقیقاً گوش می داد و با بینش عمیقی که داشت به واقعیت ها پی می برد و می گفت : «من از همین دروغهایی که روزنامه ها می نویسند مسائل را تحلیل می کنم». در بسیاری موارد هم تحلیلها و پیش بینی های او درست از آب در آمد . او مسأله افغانستان و کودتایی که کنار رفتن ترکی و روی کار آمدن کارمل را در پی داشت ، سالها قبل پیش بینی کرده بود.
همسر شهید
کلاس حمید کلاس تزکیه بود و در ضمن کلاس با رفتار و کردارش به ما درس می آموخت . از اول تا آخر به فرش اتاق نگاه می کرد . به گفته صاحب منزل، حمید نقشه قالی را یاد گرفته بود . این اولین بار بود که یک چنین کسی را می دیدیم. اغلب روزه بود و چای یا چیز دیگر که می آورند نمی خورد .
شیعه عزادار
دیدگاههای حمید راجع به نوع زندگی و مراسم ازدواج شگفت انگیز بود . معتقد بود که وسایل زندگی او باید در پایین ترین سطح ممکن باشد .یخچال و گاز و فرش نباشد . می گفت : «من روی حصیر زندگی خواهم کرد . مکان ثابتی ندارم . بعد از درست شدن اوضاع ایران به هر جا احساس نیاز کنم ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و ... خواهم رفت .» تا زمانی که حضرت مهدی «عج» ظهور فرماید و ظلم را ریشه کن کند ، شیعه عزادار است . در مراسم ازدواج حتی یک بسته نقل یک تومانی هم نمی خرم و شرکت کنندگان در مراسم ازدواج من هم باید افراد متقی و مؤمن و معتقد باشند. او به واقع همانگونه بود که می اندیشید..