دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

امام خمینی(63)

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۱۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سیره امام

آقای فؤاد ترکمان

‏‏55ـ ‏‏شبی که امام در بیمارستان بستری بودند از پرستار یک لیوان آب‏‎ ‎‏خواستند، پرستار لیوان را پر آب کرده بود و امام نصف آب را خوردند.‏‎ ‎‏پرستار خواست نصف دیگرش را در داخل دستشویی بریزد، امام نگذاشتند‏‎ ‎‏و لیوان را گرفتند بالای سرشان گذاشتند، و بعد از مدتی آن را میل کردند.‏

آیت اللّه حسین تقوی اشتهاردی

‏‏56ـ‏‏ یکی از اطبا که چشم پزشک ماهری است، می گفت مرا بردند برای معاینۀ‏‎ ‎‏چشم حضرت امام. دیدم عینک مطالعۀ ایشان کهنه و فرسوده است. تقاضا‏‎ ‎‏کردیم که عینک ایشان را عوض نماییم. فرمودند همین کافی است،‏‎ ‎‏می خواهم چه بکنم؟ آقای پزشک می گفت: من تعجب کردم که شخصی که‏‎ ‎‏تمام ایران تحت نفوذ و سلطه اوست، حاضر نیست که عینک کهنه اش تبدیل‏‎ ‎‏به احسن شود.‏

‏57ـ‏‏ تواضع و فروتنی حضرت امام (س) نسبت به تلامذه و غیره به حدی بود‏‎ ‎‏که با وجود کثرت جمعیت شاگردان که مسجد سلماسی مملو از آنها بود،‏‎ ‎‏بعضی از شاگردان درخواست نمودند که ایشان روی منبر تدریس نمایند،‏‎ ‎‏قبول ننمودند و حتی یک پله بالاتر از آنها ننشستند و هر یک از شاگردان‏‎ ‎‏سؤالی یا اشکالی داشتند، با کمال متانت و صبر و حوصله جواب می دادند. ‏

آیت اللّه محمدرضا توسلی

‏‏58ـ‏‏ امام در یکی از سفرهایشان به محلات که مصادف بود با ماه رمضان‏‎ ‎‏در مسجدی دور افتاده، متروک و بسیار کوچک که بیش از یک اتاق گلی‏‎ ‎‏نداشت به اقامه جماعت می پرداختند و این در حالی بود که عده ای از علما به‏‎ ‎‏ایشان پیشنهاد کردند که در مسجد جامع شهر اقامه جماعت بفرمایند. اما آن‏‎ ‎‏بزرگوار قبول نکرده و فرمودند در مسجد جامع کسی هست که اقامه جماعت‏‎ ‎‏کند ولی در این مسجد کسی نیست از این رو این مسجد را باید احیا کرد.‏

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۳۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی