دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سید مرتضی اوینی (37)

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

کتابچه دل سید پر بود‏،

آن را که می‌گشودی، صدف عشق را می‌دیدی که درونش مروارید محبت اباعبدالله (ع) و ایمان به خدا می‌درخشید. همه وجودش را به امام عشق بخشیده بود. خانه، ماشین و مال، چیزهایی بودند که در مخیله‌اش نمی‌گنجید.

سرانجام دنیا را رها کرد و فریاد زنان با پای برهنه در برهوت کربلا دوید.

فقط برای سالار شهیدان خواند و نوشت. آسمانی بود‎، متواضع و بلندنظر،

در برنامه دانشجویی «رقص علم» به خواهش دانشجویی، از مولایش نوشت.

برق سکه‌ها چشمانش را خیره نکرده بود، این عشق بود که قلبش را بی‌تاب ساخته و قلمش را لرزان.

اعتراض کردم، سید سالهاست که می‌نویسی و می‌خوانی اما هنوز ...

کلامش سردی سخنم را قطع کرد : «اصلاً تعلقی غیر از این موضوعات ندارم...»

منبع : کتاب همسفر خورشید

راوی:آقای همایونفر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۳۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی