دست نوشته های کمیل (31)

بسم الله الرحمن الرحیم

132- درست است که سر و کار بعضی ها با اسفند و دود و زغال است ولی خدا نکند روسیاهی هیچکس به ذغال بماند

آتش به پا می شود گرما و دود و نور را همه می بینند نهایت سیاهی  ان مال زغال می‌شود

یعنی پایان کار آتش خاموش می‌شود گرما کار خود را کرده نور کار خود را کرده  در اوج آتش دیده شده

 آتش که خاموش شد نور گرما و دود رفتند آن که مانده زغال است که پر است از سیاهی

 نمان که سیاهی مال توست اوج بگیر با گرما

 مفید باش با نورکه مسیر را روشن میکند  تا سیاهی زغال نباشی

133- زیبایی چیست؟ زیبایی بهترین هاست آنچه نیک است زیباست آنکه می می ماند زیباست آنکه حسن عاقل است زیباست

خدا زیبایی ها را دوست دارد چرا که خود زیباست زیبایی ها را خریداراست  زیبا ی ها را تحمیل نمی‌کند میفروشند زیبا باش تا تو را بخرند

134 - ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند تلاطم های زندگی ؛ حکمتی از جهان هستی است از  خدا بخواهیم که دلمان آرام باشد

 دل که آرام باشد  اطرافمان طوفانی باشد به راحتی از آن طوفان گذر می‌کنیم

 اما اگر دل طوفانی باشد اطراف هم آرام باشد آسایشی نیست

 135-تا در کنارت باغی از لبخند دارم  لبخند من حرف هایم را پشت در جا می گذارند

 136- وجود محافظ دلیل بر اهمیت آن نیست دور تا دور یک پادگان محافظ است انسان و دستگاه های دور تا دور زندان محافظ هستند

 از انسان تا دستگاه ؛ بیماری واگیر دار دارد در قرنطینه است و از او محافظت می شود بانک مرکزی محافظ دارد آدم عاقل هم محافظ دارد بر من تکلیف است که ببینم در کدام دسته هستم