سید مرتضی اوینی (22)
بسم الله الرحمن الرحیم
66-کابین وصل حق خون است،خون سرخ مومنی که عشق حسین (ع) در جانش ریشه دارد و بهای دیدار را دل عاشق قبل از دیدار معشوق می پردازد برادر اگر تو اهل معرفتی و دل در گرو آن یار عزیز داری خستگی را به جاده بسپار و به راه بیا کربلا منتظر ماست.
67-این قلب حسین (ع) است که در پیکر ما میتپد و اینچنین اراده ما اراده حق است و قدرت ما از مبداء لایزال قدرت الهی است.
..-.68 مکه،مدینه،بصره... دمشق. آیا در این دیار خاموشان زنده ای باقی نمانده است که سحرشیطان او را از خویشتن نربوده باشد؟ آیا کسی هست که روح خویش را به شیطان نفروخته باشد؟ وامحمدا! چرا هیچ دستی و عَلَمی از هیچ جا به یاری حق بلند نمی شود؟ آیا همه ی دستها را بریده اند؟ زبانها را نیز؟ پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است؟
68-شمسی است که غروب خویش را در این سیل مواج شب می نگرد و انتظار می کشد تا در شفق خون خویش غروب کند. اما کدام غروب وقتی که نور جهان هرچه هست از مصباح وجود او منشأ می گیرد؟!شهید آوینی
69-پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته ا ند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
70-مپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر...صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است