رضای غریب (11)

بسم الله الرحمن الرحیم

زمستون بود بچه های بسیج و سپاه جبهه های مریوان محور دزلی ارتفاعات دالانی عملیاتی انجام دادند

 ترکیب نیروهایی که عملیات کردند تعدادی از بچه های بسیج سپاه و پیشمرگ ها بودند زمستان بود و برف بود بچه ها عملیات رو شروع کردند و زدن به خط دشمن سخت درگیر شدند خط و شکوندن و رفتن شروع کردن به پاکسازی کردن

خط با دو نفر شکسته شد یکی از پیشمرگ ها و رضای چراغی وارد خط دشمن شدند و مشغول پاکسازی شدند و این پاکسازی یه مقداری طول کشید تا تموم شد اکثرا خط توسط انگشت شماری از بچه ها شکسته میشد چند ساعت بعد مابقی نیروها خودشان را میرسانند برای حفظ عملیات و ادامه ان

رضا و این برادر کرد ماندن منتظر شدن مابقی بیایند هرچه منتظر شدند دیدند کسی نیامد مسیر مشکل بود میدان مین داشت و کسی نیومد تا شب شد رضا و این برادر پیش مرگ تا صبح روی ارتفاع وایسادن در همان موقع ضد انقلاب از تاریکی شب استفاده کرد و حمله کرد

 رضا تعریف می کرد ما با هم برنامه ریزی کردیم  مرتب تا زمانی که هوا روشن بود از نقطه های مختلف حضور خودمون و به دشمن اعلام بکنیم  تا تصور کنه تعداد زیادی بالای ارتفاع هستند این کار ‌کردیم

شب شد برای نگهبانی باید تا صبح از نقطه های مختلف مرتب سرکشی میکردیم فلذا با حرکت از نقطه های مختلف حالت نگهبانی از این نقطه به این نقطه می رفتیم که یک باره دیدیم دشمن حمله کرده مجبور شدیم مرتب تو نقاط مختلف دشمن رو پس بزنیم  تیر اندازی کنیم وحضور نشون میدادیم هم تیراندازی می‌کردیم و مانع از نفوذ دشمن می شدیم  هم کاری کردیم دشمن متوجه نشه ما دو نفر هستیم ان شب کار را آنقدر تکرار کردیم تا دشمن ناامید شد و تلفات داد و عقب نشینی کردرفت ادامه شب رو با  هم سر کردیم صبح شد مابقی دوستان داخل برف و میدان مین راه پیدا کردند و خودشون رو به ما رسوندن موقعی که آمدند بالا متوجه شدند خط شب گذشته به واسطه دو نفره حفظ شده