دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

چشمانمان را زیبا کنیم(15)

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ق.ظ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

از جماران تماس گرفتند و چمران را خواستند تا صحبت کند چمران امد گوشی را گرفت صحبت کرد خیلی خوشحال شد از ایشان سوال کردند چه جیزی گفتند با شادی گفت امام پیام داده دلم برای چمران تنگ شده بگوید بیاید تا دیدار تازه کنیم

اماده شد تا برود تهران امام را ببیند دوستان امدند هرکه چیزی میگفت سفارشی میکرد از مشکلات جنگ میگفتند تا چمران انها را به اطلاع امام برساند چمران همه را نوشت راهی تهران  شد رفت چند روز بعد برگشت

دوستانش امدند هر که سوالی میکرد چیزی میگفت ایا به امام گفتی امام را خبردار کردی تا اینکه صبر دکتر تمام شد گفت رفت امام را که دیدم و دیدم چقدر مشکلات پیش ایشان است بفکر افتادم چند تا از این مشکلات را بردارم نه اینکه مشکلی روی مشکلات بگذارم

کسی که دغدغه اش یاری امام است امام را دل تنگ خودش میکند من هم ارزو دارم کاری کنم امام زمان هم دلش برای من تنگ شود

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی