دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

هدیه های شعبانیه(15)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۵۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
افلاطون در زمان خودش برای مردم طبیبی توانمند بود مردم با مشکل بیماری که روبرو می شدند افلاطون برای آنها نسخه می‌نوشت و نسخه ی او افاده می کرد و خوب می شدند تا این
که افلاطون بیمار شد بیماریش شدت پیدا کرد همان دارویی را که به مردم به خاطر این بیماری می داد چند مرحله خودش خورد ولی فایده نکرد اطرافیانش به او گفتند این دارو را برای این بیماری برای خیلی‌ها شما گفتی خوردن خوب شدن پس چی شد خودت خوب نشدی
افلاطون یه نگاهی کرد مودبانه گفت من دارو می نویسم شفا با خداست و خدا می داند به کی شفا بدهد به کی شفا ندهد من که خدا نیستم من به اندازه فهم خودم نسخه مینویسم و دارو می دهم خدا بر اساس حکمتش شفا میدهد 
ما تدبیر میکنیم باید اساسی تدبیر کنیم 
خدا تقدیر را مینویسد باور کنیم که ما را دوست دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی