دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

چشمانمان را زیبا کنیم(3)

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

چشمانمان را زیبا کنیم 3

مدرسه ما تو جنوب لبنان زیر اتش توپ و خمپاره بود

یک شب دیر وقت بود خمپاره ای درست نزدیک خوابگاه بچه ها خورد یکی بچه ها بشدت ترسید کودکی  نارامی میکرد  ناچارا رفتیم سراغ دکتر چمران تا چاره ای پیدا کنیم چمران امد کودک را روی زانویش نشاند با او مشغول صحبت شد فورا ساکت شد چیزی نگذشت خوابش برد دکتر مطمئن شد بچه ارام شده خوابش برده او را سر جایش گذاشت و به ما گفت هر موقع کودکان بی تابی کردند مصطفی را صدا کنید ساعتش مهم نیست (خوابگاه بچه یتیمان انجا بود )

دستی که با  ذوالفقار در میدان نبرد امان را از دشمن میبرد همان دست در کنار یتیمان امانگاه میشود

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۱۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی