فن بیان در روایتگری نور (10)
عناصر اصلی
1-روایت روان باشد
2-هدفمند باشد
شکل و ظاهر روایت باید روان باشد به صورتی که مخاطب به راحتی بتوانند در حین گوش کردن راوی را همراهی کند و راوی هم در گفتن دچار مشکل نمی شود
مثال:
امام خمینی در حالی هم سواد حوزوی بالایی داشت و هم مردم او را باور داشتند خیلی روان و همه فهم برای همه سطوح سخن میگفت در زمان شنیدن بیسواد و تحصیل کرده عالی راحت میفهمیدند مشکل فهم نبود
سخنرانی باید هدفمند باشد برای روایتی که میخواهد بگوید هدفی را معین کند فکر مخاطب را به آن سمت هدایت کند مخاطب در حین گوش کردن فکرش در یک مسیر حرکت کند این برنامه چند خاصیت دارد راوی در یک مسیر مشخص و منظم بحث را ارائه میکند مخاطب هم به همین شکل بحث را تعقیب میکند
مثال
راوی یک شهید را در مدت مشخص شده معرفی کند یا یکی از ویژگی های رزمندگان را شرح دهد یا یک عملیات را تحلیل کند
عوامل موثر در سخنرانی
-1- قانع کردن مخاطب
2- جلب توجه مخاطب
3- تاثیر گذاری بر مخاطب
راوی برای قانع کردن مخاطب مسئولیت روایت را به عهده گرفته قانع کردن با مجبور کردن متفاوت است طوری سخن بگوید مطالبی را ارائه کنید که مخاطب قانع شود بفهمد و راضی شود لذا راوی باید توجه کند این مخاطب چه چیزی لازم دارد تا به واسطه آن قانع شود
روایتی که قرار است برای گروهی از دانش آموزان دبستانی توسط یک راوی انجام می گیرد هم کوتاه و هم قابل فهم آنها باشد و هم امکان الگوگیری و هم قابل بیان باشد
مثال :
دانش آموزان برای رزمندگان نامه مینوشتند روی پاکت نوشته میشد برسد به دست برادر رزمنده داخل پاکت دست نوشته خود را قرار میدادند نامهها در کلاس جمع میشدند و از کلاس ها به مدرسه و از مدرسه ها به اداره و از آنجا به منطقه فرستاده می شد فروردین سال ۶۱ بعد از عملیات فتح المبین بود ما هم مشغول سوار شدن قطاراندیمشک به سمت تهران بودیم به هر نفر از ما یکی از این نامهها را دادند نامه را گرفتیم رفتیم داخل کوپه ها نشستیم فوراً نامه ها را باز کردیم تا بخوانیم آقای حیدری یکی از دوستان نامه را باز کرد با خوشحالی گفت آخ جون داخل نامه من یک اسکناس بیست تومانی است ما هم پاکت خود را با دقت دیدیم خالی بود مشغول خواندن دستنوشتهها شدیم لحظه بعد حیدری مثل مادر مرده ها زار زار با صدای بلند گریه کرد نامه را به صورت چسبانده بود ما همه حیران ا و شدیم هرچه پرسیدم چی شده چی خواندی اینطوری گریه میکنی نتوانست جواب بدهد ناچار نامه را به رفیق کناری خودش داد او نامه را گرفت سریع نامه را خواند پایان نامه که رسید با صدای بغض کرده گفت این که نامه دخترت مریم است به یکباره بغض گلوی همه ما را گرفت چرخگردون نامه مریم را چرخاند رساند به دست پدرش و ما هم شاهد اتفاق بودیم متن نامه غوغای خاص خودش را داشت به نام خدا سلام برادر رزمنده معلم ما گفته بود برای رزمندهها نامه بنویسیم من هم به بابا بزرگم گفتم عیدی مرا بدهد بابابزرگم این بیست تومان را به من داد آن را میدهم به شما بابای من هم مثل شما رزمنده است دعا می کنم که موفق شوید مریم حیدری
روایت باید به گونهای باشد که مخاطب توجهش جلب شود خریدارش شود مردم خبر را دو ریال می خرند تا ۵ ریال بفروشند خبری را می خرند تا بفروشند پس راوی باید مطلبی را ارائه کند که مخاطب خریدارش باشد
مثال
طلا فروش طلا را به کسی می فروشد که هم خریدار است هم بعد از فروش برایش مشکل ساز نباشد فاکتور فروش می دهد طلا از مشتری میخرد که فاکتور دارد لذا این کار کاملاً اختصاصی است اما خرید و فروش میوه این محدودیت را ندارد عوام همه امکان خرید دارند لذا راوی باید بداند مخاطبش را چگونه متوجه کند و باید به گونهای باشد و به گونهای گفته شود که روی مخاطب تاثیر بگذارد او را تحت تاثیر قرار دهد روایت موثر باشد مخاطب روایت را تعقیب میکند و روایت به زمان روایتگری محدود نمی شود استمرار مییابد
مثال:
جلسه با حضور سران سه قوه و ریاست جمهور و سران ارتش و سپاه در رابطه با جنگ در محضر امام در جماران برپا شده بود نقشه بین حاضرین روی زمین پهن بود حاضرین در حالی که به امام گزارش میدادند مشغول گزارش دادن بودند که امام بلند شدند و جلسه را ترک کردند حاضرین دنبال امام راه افتادند شهید صیاد شیرازی میگوید از امام سوال کردم آقا مسئله پیش آمده امام گفت وقت نماز است از امام خواستیم فرصت بده تا ما هم حاضر شویم ایشان مقداری صبر کرد بعد نماز جماعت خواندیم امام مکرر گفته بودند مسئله اصلی ما جنگ است جلسه در رابطه با جنگ را بهخاطر همزمانی با نماز ترک کرد این یعنی هر کاری به نماز برتری پیدا کند ابتر میشود