دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۰۴ مطلب با موضوع «کربلایی» ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم

هدیه های شعبانیه (1)
پیرزنی بود که ؛ هر روز با قطار از روستا برای خرید مایحتاج خود به شهر می آمد ...
کنار پنجره می نشست ؛ وبیرون را تماشا می نمود..
گاهی؛ چیزهائی از کیف خود در می آورد 
و از پنجره قطار به بیرون پرتاب می نمود 
 مسئول قطار  پرسید : پیرزن چکار میکنی؟
پیرزن؛ با لبخندی مهربان گفت : من بذر گل در مسیر می افشانم 
آن مرد  گفت : درست شنیدم ؛ تخم گل در مسیر می افشانی؟! 
 جواب داد ؛ بله تخم گل ...
مرد  گفت :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۱۴
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم
می نویسند سلطانی بر سر سفره خود نشسته غذا می خورد، مرغی از هوا آمد و میان سفره نشست و آن مرغ بریان کرده که جلو سلطان گذارده بودند برداشت و رفت، سلطان متغیر شد، با ارکان و لشکرش سوار شدند که آن مرغ را صید و شکار کنند. دنبال مرغ رفتند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۲۵
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم
یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۱ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۱۵
داود احمدپور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قربانی کردن عزیزترین بخش زندگی روزی پسر بچه ای نزد استاد شهر رفت و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید استاد سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۱ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۴۵
داود احمدپور