بسم الله الرحمن الرحیم
انگار وارد بهشت شدهاید
وارد اتاق امام که میشدید، انگار وارد بهشت شدهاید؛ چون بوی عطر میداد؛ به خاطر این که او چند بار عطر استفاده میکرد. گاهی ما در منزل، کار آشپزخانه را انجام میدادیم و بعد چراغ را خاموش میکردیم و میرفتیم خدمت امام؛ وقتی مینشستیم، امام سرش را برمی گرداند و میگفت: ناهار فلان خورشت را دارید؟ غیرمستقیم میخواستند بگویند که بوی سبزی میدهی؛ البته هیچ وقتی چیزی به ما نمیگفتند؛ حتی یک دفعه گفتم: شما چقدر باید ما را تحمل کنید؛ چون نمیخواستند خلاف بگویند، میگفتند: خوب تحمل میکنم.