دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۳۷ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
-پرسید چرا هر چه تلاش میکنم مشکل مالی من حل نمیشود ؟
جوابی که دریافت کرد به این دلیل که که تو تمام کارهایت را نیمه کاره انجام میدهی
-برون انسان درون را نمایش میدهد

-انسان ؛هنرمندی است که میتواند برنامه الهی خود را بر ذهن و فکر خود ترسیم کند و ان را به زیبایی بیان کند و با ایمان مطلق به خدا و اینکه در پناه خدا ؛هیچ قدرتی نمیتواند به کمال او نقصانی وارد کند ؛به ارمان ها و ارزوهایش دست یابد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۱ ، ۰۶:۱۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
-ایمان بدون عدالت بی ثمر است
-ان گونه که طلب میکنیم تحصیل میکنیم پس طلب ها را درست بیان کنیم
-چیزی که درتقدیر الهی نباشد هیچ گاه اتفاق نمی افتد و حق تعالی مقدرات را حکم میکند خدایی که مقدر میکند عادل و عالم و حاکم است 
-تمام خیرات و برکات و شرارات ها و شکستها تماما از قبل با تدبیر و تلاش ما رقم میخورد پس بین خواسته هایمان و اعمالمان و افکار مان باید هماهنگی باشد تناقض نباشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۱۰:۰۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن ارحیم


در ادوار گذشته به شوخی و مزاح اصفهان و اصفهانی ها را  خسیس نامیده اند .

بد نیست در این مقوله  نگاه مختصری  به خسیس بودن اصفهانی ها بیندازیم.

....همه محله‌های اصفهان از شهدای عملیات محرم سهم داشتند؛ یک منطقه بیشتر و یک منطقه کمتر.

شهدا پاره تن همه بودند و این‌گونه بود که روز 25 آبان سال 61 اصفهانی‌ها یک روز خاص را ثبت کردند.

 در این روز 370 شهید روی دست مردم تشییع شد و پدران و مادرانی که فرزندان و جگرگوشه‌هایشان را فدایی علی‌اکبر(ع) کرده بودند،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۹:۴۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مقصد پرواز همیشه رهایی و صعود نیست
مار زیباست ولی اگر فریب ظاهر مار شویم، نیش سمی مار در انتظار ماست
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند/
این بار می برند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می روی/
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست/
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست/
گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۹:۴۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


هرگاه کسی در مقام معارضه و مبارزه بالاتر و قویتر از خود برآید از باب هشدار و تهدید به او گفته می شود : «با او درنیفت و چوب توی آستینت می کند» یا به شکل دیگر :« طرف قوی است . حریفش نیستی و چوب توی آستینت می کند .»
به طوری که در کتب تاریخی مسطور است در ازمنه و اعصار گذشته محکومان وگناهکاران را به انواع و اقسام مختلفه تنبیه ومجازات می کردند تا درس عبرتی برای سایرین باشد و خیال طغیان و سرکشی وتجاوز به حقوق دیگران را در سر نپرورانند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۹:۳۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
حرکت به سمت کمال نشان از حیات معنوی برای انسان است
حرکت به سمت کمال حرکتی است عمودی و اوج گرفتن و بهتر شدن

بزرگی میگفت: زنده بودن حرکتی است افقی،
از گهواره تا گور ....
اما زندگی کردن حرکتی است عمودی،
از فرش تا عرش ...
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست...

ماموریت ما در زندگی
" بی مشکل زیستن " نیست،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۹:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است. امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۹:۱۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
ﯾﮑﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺑﺎﻧﺎﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺑﺎﻥ ﺗﯿﻢ ﻣﻠﻰ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺋﺎﻝ ﻣﺎﺩﺭﯾﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﺭﮐﻮﺭﺩﻫﺎﻯ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﻏﺮﯾﺒﻰ ﺷﺪﻩ، مدتها ﻗﺒﻞ ﮐﺎﺭﻯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻗﻠﺐ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻯ ﻋﺎﻃﻔﻰ ﺭﺍ ﻟﺮﺯﺍﻧﺪ .
ﻇﺎﻫﺮﺍً «ﺍﯾﮑﺮ» ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ۱۳ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﻧﻘﺺ ﻋﻀﻮ ﺑﻮﺩﻩ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ .
ﭘﺴﺮﮎ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺑﺎﻥ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﯾﺪ :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
معلم ادبیاتمان میگفت:
این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام.
سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با  حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم  قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد
یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم .
همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... و امسال  وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد... وقتی به مرگ سهراب رسیدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

نادر شاه درحال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت :
پادشاه فرق من با وزیرت چیست ؟!
من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد !!!
نادر شاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند ...
هر دو آمدند و نادر شاه گفت :
در گوشه باغ گربه‌ای زایمان کرده بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده !!!!
هردو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خودرا اعلام نمودند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۲
داود احمدپور