دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۴۱۰ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

✅هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...


🌺از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام !

🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:

▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۵۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🌷مصیبتهای مهم هرروزانسان:

🌷امام سجاد علیه السلام:
مِسْـکینٌ ابْنُ آدَمَ! لَهُ فی کُلِّ یَومٍ ثَلاثُ مَصائِبَ لا یَعْتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ، وَ لَوِ اِعْتَبَرَ لَهانَت عَلَیهِ الْمَصائِبُ وَ اَمْرُ الدُّنْیا، فَاَمَّا الْمُصیبَةُ الاُْولی: فَالْـیَوْمُ الَّذی یَنْقُصُ مِن عُمُرِهِ وَ اِنْ نالَهُ نُقْصانٌ فی مالِهِ اغْتَمَّ بِهِ، وَ الدِّرْهَمُ یَخْلُفُ عَنْهُ وَ الْعُمُرُ لایَرُدُّهُ شَیْ ءٌ. وَ الثّانیةُ اَنَّهُ یَسْتَوفی رِزْقَهُ فَاِنْ کانَ حَلالاً حوسِبَ عَلَیْهِ وَ اِنْ کانَ حَراما عوقِبَ عَلَیهِ. وَ الثّالِثَةُ اَعْظَمُ مِنْ ذالِکَ ـ قیلَ: وَ ما هیَ؟ قالَ: ـ ما مِنْ یَوْمٍ یُمْسی اِلاّ وَ قَددَنا مِنَ الاْخِرَةِ مَرْحَلَةً لایَدری عَلَی الْجَنَّةِ اَمْ عَلَی النّارِ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۴۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.🏴قال الإمام باقر علیه السلام:

🍎داستان کوتاه

دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود. برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند. پاسخ داد: علت اصلی شکست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۴۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

از فقر مردم گریه می کردند

حجه الاسلام محمد علی انصاری کرمانی:

علاقه امام به مردم, یک علاقه عادی نیست, یک عشق است. . . واقعا امام برای مردم می سوزند و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۴۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر میبرد تا آنها را بفروشد. در مسیر به رودخانه ای رسیدند. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد ودرون آب افتاد. الاغ وقتی بیرون آمد بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبکتر شده بود. روز بعد مرد و الاغ بار دیگر راهی شهر شدند وبه همان رود رسیدند. الاغ با بخاطر داشتن اتفاق دیروز خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبکتر کرد. مرد که بسیار ناراحت شده بود با خود گفت: اینطوری نمیشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۴۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
سال 99 ثبت سفارش خرید واکسن از خارج انجام شد و پولش را هم گرفتند قرار شد تا اسفند تحویل بدهند اما کشورهای اروپایی عهد شکنی که به بهانه مخالفت امریکا
بعد از انکه خبر دار شدن واکسن ایرانی تائید شده وارد فاز تولید شده فورا واکسن های خریداری شده را کم کم فرستادند
چرا بعد از فعال شدن خط تولید واکسن ایرانی ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۲۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 شهید ادواردو آنیلی:

⭕️ شیعه تک است و چیزی دارد که سایر ادیان ندارد و آن وابستگی به اهل بیت است.

⭕️ ما امام علی(ع) و امام حسین(ع) داریم.
کاری که امام حسین(علیه السلام) کرد هیچ کس در تاریخ نکرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۰۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
سوره رعد آیه 29
قرطبى در ج 9تفسیرش از جابر جعفى از امام باقر ع نقل مىکند که: سئل رسولالله ص
عن قوله تعالی: «الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم وحسن مآب؟» فقال: هی شجرة
ّ فی الجنة اصلها فی داری وفرعها علی اهل الجنة. فقیل له: یا رسولالله سالناک عنها فقلت:
اصلها فی دارٍ علی و فرعها علی اهل الجنة فقال« : ّ
انّ داری ودار علی واحدة غداً فی
ٍ مکان واحد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۲۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

از این گوشت نمی خورم

خانم مرضیه حدیدچی:

یکی از خصوصیات بارز امام این بود که حتی در مملکت کفر هم حقوق و قوانین اجتماعی آن را رعایت میکردند. از جمله وقتی در پاریس برادران پولی جمع کرده و گوسفندی خریدند و آن را در پشت حیاطی که امام برای نماز به آنجا میآمدند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مهربونی_بهونه_نمیخواد...

در حال خرید بودم که صدای "پیرمرد دوره گردی" به گوشم رسید؛
_آقا این بسته نون چند؟

"فروشنده" با بی حوصله‌گی گفت:
هزار و پونصد تومن!

پیرمرد با نگاهی پر از "حسرت" رو به فروشنده گفت:
""نمیشه کمتر حساب کنی؟!""

توی اون لحظات "توقع شنیدن" هر جوابی رو از فروشنده داشتم جز این که شنیدم!؛
_نه، نمیشه!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۳۸
داود احمدپور