دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۳۶ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

این منظره‌ها را ببینند. این جوان‌هایی که خون خودشان را در راه اسلام داده‌اند ببینند.
این جوان‌هایی که شما را به این مقام رسانده‌اند ببینند، و برای این مردم کار کنید.
عالم در محضر خداست، همۀ ما در محضر خدا هستیم و همۀ ما خواهیم مرد، و همۀ ما خواهیم حساب پس داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

دیدار پس از رهایی

من حدود دو سال بعد از جواد، از زندان آزاد شدم. طی این مدت تحولات زیادی در صحنه مبارزات سیاسی ایران اتفاق افتاده بود. سازمان مجاهدین دچار انشعاب جریان مارکسیستی شده بود، جریان های چپ عملاً به دست ساواک متلاشی شده بودند و حرکت های مردمی به رهبری روحانیت و در راستای قیام حضرت امام خمینی (ره) نضج گرفته بود؛ هر چند که حرکت هنوز در آغاز راه بود.

 من، چند روز پس از آزادی از زندان، به سراغ جواد رفتم و مطلع شدم که در شرکت پارس توشیبا مشغول به کار شده است. با او قرار گذاشتم. محل قرار در خیابان ایران شهر مسجد جلیلی، نزدیک شرکت توشیبا - محل کار جواد- بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۲۱:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید سلیمانی:

اگــر کسی صدای رهبــر خود را نشنود...
به طور یقین صدای امام زمـان(عج) خود را هم نمی‌شنود...
و امروز خط قرمــز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبری نظام باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۹:۵۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

حق انگشتر را ادا کنید ...

گفتم: حاج قاسم می شود انگشترتان را به من بدهید؟ ایشان سرشان را پایین انداختند و لبخند زدند.

دوباره گفتم: می شود انگشترتان را به من بدهید؟ پرسیدند: از کدام شهر آمدی؟  من هم خودم را معرفی کردم و گفتم: از مشهد آمده ام. ایشان انگشترش را درآورد و به من داد و گفت: انگشترم را به تو می دهم؛ اما باید حق آن را ادا کنی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۶:۳۹
داود احمدپور

پیش بینی ها
امید ها و نوید های بسیار عجیب
از جنس وعده های اولیای_الهی ، در کلام امام_خامنه_‌ای

چند سالیست ،
که حضرت آقا ، برخی رویدادها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۳:۴۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطرات

 احمد یک قله بود.

 ما تا این روزی که احمد شهید شد، نمی دانستیم که احمد این قدر مجروح شده، والله یک بار احمد نگفت که ترکش به سرم خورده، به صورتم خورده، یک بار نیامد بگوید که مجروح شدم. من که نزدیک ترین فرد به احمد بودم، نمی دانستم احمد این قدر زخمی شده، هیچ وقت نگفت، خدا شاهد است هیچ وقت بر زبان جاری نکرد. احمد خیلی خصلت‌ها داشت، همیشه از بریدگی از دنیا می گفت واقعا انسان عجیبی بود یعنی هر چه آدم از او فاصله می گیرد، احساس می کند که احمد یک قله ای بود، واقعا یک قله ای بود، متفاوت بود، خیلی فضیلت داشت، برای همین می گویم احمد واقعا خلاصه ای از شخصیت امام خمینی (ره) بود در ابعاد مختلفی.

 به روایت شهید قاسم سلیمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۳:۰۷
داود احمدپور

 بسم الله الرحمن الرحیم

 مجاهدتر

 استاد قرائتی

 اگر مرد برای زنش کار کند، «کالمجاهد» است. مثل مجاهد است. «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» ... مردی که برای زنش کار بکند مثل مجاهد است

 اما زن اگر در خانه برای شوهرش کار کند، نمی‌گوید: مثل مجاهد است. [بلکه] می‌گوید: مجاهد است. «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۴۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الإمام الصادق علیه السلام:

 تَحتاجُ الإخوَةُ فیما بَینَهُم إلى ثَلاثَةِ أشیاءَ فَإنِ استَعمَلوها وإلاّ تَبایَنوا وتَباغَضُوا وهِىَ : اَلتّناصُفُ وَالتَّراحُمُ ونَفىُ الحَسَدِ؛

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند . اگر آنها را به کار بندند [بربرادرى بپایند] ؛ وگرنه از یکدیگر جدا شوند و دشمن هم گردند . آن سه چیز عبارت اند از : انصاف با یکدیگر ، مهربانى با هم و دور کردن حسد.

تحف العقول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَقُولُوا رٰاعِنٰا وَ قُولُوا اُنْظُرْنٰا وَ اِسْمَعُوا وَ لِلْکٰافِرِینَ عَذٰابٌ أَلِیمٌ  ﴿۱۰۴﴾بقره
          
تفسیر کوتاه ایه
ای کسانی که از یهودیان که ایمان اورده اید نگویید راعنا بگویید نگاه کردیم و بشنویدو برای کافران عذابی درد ناک است
           
نکات ناب ایه
۱_به تاثیر نوع واژه هایی که به کار میبریم دقت کنیم
۲_دشمن همه حرکات ما را برای ضربه زدن در نظر میگیرد
۳_برای کافران عذاب درد ناک است
۴_باید ادب را رعایت کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۱۸
داود احمدپور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در تابستان سال 1358 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای [سید کاظم] شریعتمداری در مشهد گفته است:

پ من بالاخره علیه امام [خمینی] اعلام جنگ می کنم. خدمت امام رسیدم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتم.

 ایشان سرش پایین بود و گوش می داد، این جمله را که گفتم، سر بلند کرد و فرمود: اینها چه می گویند،

 پیروزی_ما_را_خدا_تضمین_کرده است.

 ما موفق می شویم، در اینجا حکومت_اسلامی تشکیل می دهیم و پرچم را به صاحب پرچم می سپاریم.

 پرسیدم: خودتان

امام سکوت کردند و جواب ندادند.

 نقل خاطره‌ای از علی محمد بشارتی برای آقای ری شهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۱:۳۴
داود احمدپور